جوان آنلاین: دو سارق حرفهای در کشورهای هندوستان و مالزی سرقت میکردند و از این راه پول کلانی به جیب میزدند تا اینکه یکی از آنها با سرقت پولهای همدستش به ایران گریخت. همدست وی که متوجه ماجرا شده بود برای انتقام از او با اجیر کردن دو سارق به خانه وی در محله سعادتآباد دستبرد زد.
چندی قبل مرد جوانی در تهران به اداره پلیس رفت و از سرقت اموال خانهاش شکایت کرد.
وی در توضیح ماجرا گفت: «من بلاگر هستم و وضع مالی خوبی دارم. خانهام در منطقه سعادتآباد در شمال شهر است. چند روزی برای تفریح به یکی از شهرهای شمالی رفته بودم و وقتی امروز به خانه برگشتم با صحنه عجیبی روبهرو شدم. تمامی وسایلم بههم ریخته بود، متوجه شدم که سارق یا سارقانی به خانهام دستبرد زدهاند. اموالم را بررسی کردم و فهمیدم سارقان حدود ۵ میلیارد تومان سکه، طلا، دلار، تابلوفرشهای قیمتی و چند ساعت مارکدار از خانهام سرقت کردهاند.»
با شکایت مرد جوان، پرونده به دستور بازپرس دادسرا در اختیار تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت.
بررسیهای مأموران پلیس حکایت از آن داشت سارقان افراد آشنایی هستند که کلید خانه شاکی را در اختیار داشته اند و بدون تخریب قفل در وارد خانه او شده و دست به سرقت چند میلیاردی زدهاند.
مأموران پلیس در بررسیهای دوربینهای مداربسته به ردپای دو سارق سابقهدار به نامهای ارسلان و تیمور رسیدند و چند روز قبل موفق به دستگیری متهمان شدند. دو متهم در بازجوییها به سرقت از خانه مرد بلاگر اعتراف کردند و گفتند از سوی زن و مرد جوانی به نام نازیلا و فرشاد برای سرقت از خانه مرد پولدار اجیر شده بودند.
مأموران در بررسی سوابق نازیلا دریافتند وی در کار دکوراسیون فعالیت دارد و مدتی قبل هم با شاکی برای طراحی دکوراسیون خانهاش ارتباط داشته است. از سوی دیگر مشخص شد فرشاد هم از دوستان قدیمی شاکی است. بنابراین مأموران نازیلا و فرشاد را شناسایی و دستگیر کردند.
دو متهم به اجیر کردن دو سارق برای سرقت از خانه مرد بلاگر اعتراف کردند. فرشاد در بازجوییها ادعا کرد بهخاطر کینهای که از شاکی داشته، تصمیم به سرقت اموال او گرفته است. تحقیقات از متهمان ادامه دارد.
انتقام
فرشاد مرد ۴۳ سالهای است که تصمیم میگیرد با همدستی دختر مورد علاقهاش دو سارق را برای سرقت از خانه دوست قدیمیاش به نام مهیار اجیر کند. او مدعی است مهیار از او کلاهبرداری ۸ میلیاردی کرده و او هم تصمیم گرفته از شاکی انتقام بگیرد.
فرشاد، شاکی دوستت است؟
بله، مهیار از دوستان دوران قدیم من است. ما بچه یک محل بودیم و در یک مدرسه درس خواندیم و همیشه با هم بودیم. من به او خیلی اعتماد داشتم، اما او در حقم نامردی کرد و من هم تصمیم گرفتم هر طور شده از او انتقام بگیرم.
چه اختلافی با هم داشتید؟
اختلافی نداشتیم، او از من ۸ میلیارد تومان دزدی کرد. واقعیتش ما حدود ۸ میلیارد تومان شراکتی با هم پول خارجی داشتیم و قرار بود هر کسی سهم خودش را بردارد، اما او نامردی کرد و ۸ میلیارد را برداشت و فرار کرد.
چه کاری با هم میکردید که ۸ میلیارد تومان سرمایه داشتید؟
ما خلافکار بودیم. البته در ایران خلاف نمیکردیم.
کدام کشور بودید و چه خلافی میکردید؟
بستگانم همه کفزن هستند و من و مهیار هم از دوران کودکی کفزنی را آموزش دیده و حرفهای شدهایم. چند سال قبل دو نفری برای مدتی به کشور هندوستان رفتیم و در آنجا کفزنی میکردیم، اما خیلی زود از آن کشور راهی مالزی شدیم. چند سالی در کشور مالزی به کفزنی و کارهای خلاف دیگر ادامه دادیم و آن زمان حدود ۷ تا ۸ میلیارد تومان به پول ایران سرمایه جمع کردیم تا اینکه اواخر سال ۹۶ تصمیم گرفتیم به ایران برگردیم. من خوشحال بودم و با خودم میگفتم با این سرمایه در ایران زندگی لاکچری را شروع میکنم، اما یک روز وقتی به خانه برگشتم، خبری از مهیار نبود. ابتدا فکر کردم او برای کاری بیرون رفته، اما وقتی چند روزی از او بیخبر شدم به سراغ دلارها رفتم و دیدم همه سرقت شده است. همان موقع متوجه شدم مهیار دلارها را سرقت کرده و به ایران بازگشته است.
او محل نگهداری دلارها را میدانست؟
بله، ما به هم اعتماد داشتیم و دلارها را زیر تخت و جاهای دیگر خانه مخفی کرده بودیم.
چه شد که پس از شش سال تصمیم به سرقت اموالش گرفتی؟
پس از اینکه او با پولها فرار کرد، من حتی پول برگشت به ایران را هم نداشتم. البته روی برگشت هم نداشتم، چون میخواستم با آن پول در ایران ازدواج کنم و زندگی تازهای تشکیل بدهم و خوشگذرانی کنم، ولی دستم خالی شده بود. تصمیم گرفتم مدتی خلاف کنم و وقتی کمی پول پسانداز کردم به ایران برگردم و پولم را از مهیار بگیرم، اما خیلی زود پلیس آنجا مرا دستگیر کرد و به پنج سال زندان محکوم شدم. در این مدت خانوادهام خبر داشتند که مهیار در حق من نامردی کرده است.
او حتی ارتباطش را با فامیل قطع کرده بود و کسی هم خبری از مهیار نداشت. وقتی از زندان آزاد شدم از مالزی اخراجم کردند که به ایران برگشتم و به دنبال مهیار گشتم و موفق شدم پیدایش کنم.
چطور او را پیدا کردی؟
مدتی در فضای مجازی پرسه زدم که دیدم او بلاگر معروفی شده و زندگی لاکچری دارد. مهیار خانه بزرگی در سعادتآباد خریده بود و خودروهای لوکس سوار میشد. وقتی وضعیت مالیاش را دیدم برای سرقت اموالش بیشتر مصمم شدم.
چه شد که نازیلا حاضر به همکاری با تو شد؟
من برای اجرای نقشهام نیاز به یک طعمه داشتم، به همین دلیل در اینستاگرام با نازیلا دوست شدم. وقتی به من علاقه پیدا کرد، زندگیام را برایش شرح دادم. البته به او نگفتم که در کوالالامپور کفزنی میکردیم و به دروغ گفتم ما آنجا کار میکردیم، اما مهیار همه پسانداز مرا سرقت کرد که او حاضر شد با من همکاری کند.
بعد چه شد؟
نازیلا در کار دکوراسیون خانه بود و با مهیار در فضای مجازی آشنا شد و برای طراحی دکوراسیون خانهاش با او ارتباط گرفت و در یکی از ملاقاتها کلید یدک خانهاش را سرقت کرد و بعد دو نفر را برای سرقت خانهاش اجیر کردیم و کلید خانه را در اختیار سارقان قرار دادیم.
حرف آخر؟
من تحصیلکرده هستم و در کشور هندوستان درس خواندم و به زبانهای انگلیسی، اسپانیایی و عربی مسلط هستم، اما قدر خودم را ندانستم. پنج سال در مالزی در زندان بودم و الان هم به جرم سرقت دوباره باید به زندان بروم. خیلی پشیمانم.
source