Wp Header Logo 1032.png

جوان آنلاین: بیش از یکسال از حمله اسرائیل به غزه می‌گذرد؛ در این روزها، جهان جنایتی از طرف صهیونیست‌ها را به چشم خود دیده که شاید در بدترین کابوس‌ها نیز تصور نمی‌کرد انسان بتواند چنین وحشیگری‌هایی را انجام دهد. امروز، اما کشته‌شدن چند روز پیش بیش از ۸۰ نفر در یکی از حملات صهیونیست‌ها فقط تبدیل به خبری شده که اعداد شهدای جنگ غزه را بالاتر می‌برد؛ شهدایی که اکثر آن‌ها زنان و کودکان هستند، اکنون تبدیل به اعداد شده‌اند. در این شرایط به سرعت فراموش می‌شود که همین چند روز پیش اسرائیلی‌ها در حمله به محوطه یکی از بیمارستان‌های غزه تعدادی از فلسطینی‌ها را زنده زنده در آتش سوزاندند. در گفت‌وگوی «جوان» با محمد لسانی، استاد سواد رسانه و مدرس کشوری رسانه دلایل تبدیل شدن شهدا به اعداد و راهکار پیروزی در این جنگ رسانه‌ای را بررسی کردیم. 

در شرایطی که اسرائیلی‌ها در مورد کشته‌شدن شش نفر از اسیران خود در زمان عملیات خودشان داستانسرایی و مظلوم‌نمایی کردند، چگونه است که شهادت نزدیک ۴۳ هزار فلسطینی یا حمله به بیمارستان‌های غزه در منظر بین‌المللی تبدیل به اتفاقی عادی شده‌است؟
نکته اول این است که پیش از هفت اکتبر بحث درگیری اعراب و اسرائیل و فلسطین و اسرائیل چه در رسانه‌های خارجی و حتی در رسانه‌های داخلی به یک امر روزمره تبدیل شده‌بود. ما می‌گوییم چیزی که هر روز در رسانه اتفاق بیفتد، حساسیت‌زدایی می‌شود و این موجب می‌شود خیلی از جنایات و خشونت‌ها به دلیل ریشه تاریخی تبدیل به یک امر غیرمسموع و یک امر عادی شود. نکته دومی که باید اشاره شود، این است که بسیاری از جنایات و اقدامات با یک روایت کلی و مبهم، عادی‌سازی می‌شود. آن چیزی که در اینجا مهم است انجام شود، این است که ما روایت را انسانی‌سازی کنیم و این مبتنی بر نزدیک شدن روایت به انسان‌ها و افراد است. 
شما می‌بینید کسی مانند شیرین ابوعاقله که یک خبرنگار امریکایی فلسطینی بود، بعد از اینکه تک‌تیرانداز‌های رژیم صهیونیستی به سر آن شلیک کردند و به شهادت رسید، با توجه به اینکه یک اسم داشت، یک پیشه و حرفه داشت و عملاً به واسطه اینکه تابعیت ایالات‌متحده را داشت و شهروند آنجا محسوب می‌شد توانست یک موج در فضای خبری و رسانه‌ای جهان ایجاد کند. شیرین ابوعاقله از یک طرف خبرنگار رسانه‌های بزرگ جهان بود و از طرف دیگر عملاً خودش عرب ساکن امریکا بود و این‌ها کنار یکدیگر به انسانی‌سازی و عاطفی‌سازی منجر شد، بنابراین داستانی که باید انجام شود، این است که نباید داستان فلسطین به اعداد کاهش و تقلیل پیدا کند، مثل اینکه سه نفر کشته و ۱۰ نفر زخمی شدند این تقلیل و کاهش موجب همان عادی شدن است و باید بعضی از جنبه‌های روایت در عصر روایتگری رسانه‌ای تقویت شود. 

آیا واقعاً رسانه‌ها توانسته‌اند این موضوع را برای مردم دنیا عادی‌سازی کنند؟ این اتفاق چگونه انجام شده‌است؟
قسمتی از این عادی‌سازی به ذات رسانه باز می‌گردد و اینگونه نیست که رسانه‌های جهانی یا امریکایی صرفاً عادی‌سازی کرده‌باشند، بلکه به نظر من بخش‌های خبری خود ما نیز این موضوع را عادی‌سازی کرده‌است. یک مقدار آن به دلیل تکرار است و یک مقدار دیگر به دلیل این است که افکار عمومی مثلاً این مسئله را یک موضوع حل‌نشدنی تلقی می‌کند. قسمتی از آن نیز به این دلیل است که در این زمینه اخبار به شکل مبهم، کلی و غیرانسانی روایت می‌شود. با توجه به این موارد کاری که باید انجام شود، این است راویان و خبرنگار ایرانی در فلسطین و غزه پیوند بین احساسات ملل با فلسطین و تجربه کردن حس آن‌ها را انجام دهند، خیلی مهم است ما حس مشترک پیدا کنیم تا در پی این حس مشترک به فهمی از واقعیت برسیم، الان صرفاً داستان فلسطین، داستان مردمی است که گویا در جغرافیای دیگر هستند و گویا در کره زمین نیستند. مردم زمین این هم‌حسی و این تجربه مشترک احساسی را با آن‌ها ندارند. در این زمینه جدای از اینکه باید کار رسانه‌ای انجام شود، نیاز است که کار اجتماعی انجام دهیم، همچنین باید کار هنری انجام دهیم، باید در فستیوال‌ها و رویداد‌ها و با نگارش کتاب و فیلم سینمایی این کار را جلو برد. در مورد جمهوری اسلامی وقتی که طرف امریکایی می‌خواهد جهان را نسبت به انقلاب اسلامی ایران حساس کند، «بدون دخترم هرگز» را که یک رمان معمولی بود، به یک نویسنده قدر می‌دهد، رایزنی‌های فرهنگی کشور‌های مختلف بتی محمودی را که عملاً شخصیت اصلی این رمان است، دعوت می‌کنند، چون قرار است تنفر از انقلاب اسلامی ایران ایجاد شود. امریکا سفارش یک کتاب می‌دهد، رایزنی‌های فرهنگی‌اش را فعال می‌کند، سفر‌هایی را تدارک می‌بیند و یک شخصیت را در کشور‌های مختلف می‌گرداند. این نشان می‌دهد امروزه نیازمند کار رسانه‌ای ۳۶۰، رسانه رویداد و میدان و نه صرفاً رسانه مجازی و دیجیتال هستیم و نیاز است کار میدانی انجام شود. 

به نظر شما آیا اسرائیل نسبت به جنایات خود نزد افکار عمومی دنیا مصونیت پیدا کرده و اگر چنین است، آیا در آینده این مصونیت بیشتر خواهد شد یا کمتر؟
رژیم صهیونیستی دارد از یک خلأ سوءاستفاده می‌کند؛ یک خلأ سیاستی و حقوقی که این خلأ عملاً دارد با مشارکت جریان لیبرالیسمی به نفع جریان صهیونیسم پیگیری می‌شود و حتی در غالب وتو نیز از آن حمایت می‌شود و نمی‌گذارند در غالب مصوبه‌ها و قطعنامه‌های غیرالزام‌آور نیز از آن انتقاد شود و حتی اگر مصوبه‌ای الزام آور هم باشد می‌بینید که اراده‌ای برای اجرا و انجام نیست و این مسئله نشان می‌دهد که حتی فشار افکار عمومی و فشار‌های سیاسی، سیاستمداران و محافل حقوق بین‌المللی را به این وا نداشته است که رژیم صهیونیستی را محکوم کنند تا دستش کوتاه شود، در نتیجه عملاً عرصه سیاست و حقوق دست رژیم صهیونیستی را باز گذاشته و دست‌اندازی رژیم صهیو‌نیستی را مشروع و مقبول نشان داده‌است. شما می‌بینید در زمانی که از پینوشه تا میلوچویچ، و حتی شاید هیتلر، کسانی که جنایتکار جنگی شناخته شدند این حدی از خشونت و سبوعیت نتانیاهو را بعضی محدودتر و کمتر انجام داده‌بودند، ولی با آن‌ها برخورد شد، اما دولت کودک کش و نظام غاصب صهیونیستی بی مهابا دارای مجوز‌ها و انبار‌های موشکی و تسلیحاتی است که توسط امریکا و غرب تأمین می‌شود. 

تاکنون چقدر کار‌های رسانه‌های مقاومت را موفق می‌دانید؟
تقریباً می‌توان گفت تک‌رسانه خبری موجه در عرصه بین‌المللی الجزیره است که مبتنی بر یک فضای مدیریت شده و یک فضای عملاً میانجی گرایانه قطر کنش انجام می‌دهد و عملاً این رسانه دارد وجه سیاسی و اجتماعی قطر را در افکار عمومی و جهانی ارتقا می‌دهد و ما جز الجزیره در جهان اسلام رسانه موفقی را نداریم. غیر از آن ما باید به انسان رسانه‌ها اشاره کنیم، یعنی اگر بخواهیم دو رسانه را که رسانه‌های جبهه مقاومت هستند، برشمریم یکی الجزیره است و دیگری انسان رسانه‌ها هستند؛ یعنی افرادی که از خودشان فیلم می‌گیرند، روایتگری می‌کنند و کنشگری دارند. در این زمینه شاید بشود رسانه سومی را هم اشاره کرد که آن خلاقیت و هوش میدانی بخش‌های رسانه‌های جبهه مقاومت است. می‌بینید از یگان رضوان تا گردان‌های عزالدین قسام بخش‌های رسانه‌ای دارند که این بخش‌های رسانه‌ای با تولیداتی که دارند پرچم مقاومت را برافراشته نشان می‌دهد و عملیات‌های غرور‌آفرینی و ویژه‌ای را به تصویر می‌کشد. 

آیا اصلاً این امکان وجود دارد رسانه‌های مقاومت بتوانند در این جنگ تأثیر‌گذار باشند. 
از نظر من امکان موفقیت قطعی است، ولی ما باید ظرفیت‌های اجتماعی را فعال کنیم و عملاً به دوران هر کاربر یک گوشی و یک رسانه وارد شویم. تولیدکنندگی، کنشگری و در میدان بودن را به کاربران بیاموزیم. ما حجم بالایی از کاربران خواننده داریم، ما حجم بالایی فوروارد کننده و ارجاع دهنده داریم، ولی حجم کمی از کاربران نویسنده، طراح، گرافیست و تولید‌کننده هستند، این حجم در جهان اسلام باید کنار هم قرار بگیرد، تولید‌کننده و جهش‌دهنده کنش‌های میدانی باشند و در نتیجه ضروری است اتصال بین رسانه و میدان به جد پیگیری شود.

source

rastannameh.ir

توسط rastannameh.ir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *