جوان آنلاین: مدتی بعد از انتخاب پزشکیان به عنوان رئیسجمهور او مسئله تغییر پایتخت را یکی از اولویتهای خود اعلام کرد و با تأکید بر اینکه مشکلات این کلانشهر حلناشدنی است بر موضوع تغییر پایتخت تأکید کردهاست. در نشست خبری اخیر سخنگوی دولت نیز این ایده مورد تأکید قرار گرفت و اعلام شد پایتخت جدید قطعاً مکران خواهد بود. مهاجرانی با بیان اینکه پایتخت جدید قطعاً جنوب و منطقه مکران است، خاطر نشان کرد که این موضوع در حال کار است. پس اعلام این خبر انتقادهای بسیاری در خصوص بحث انتقال پایتخت به مکران و امکان سنجیهای آن مطرح و شاید همین مسائل موجب شد تا محمدجعفر قائمپناه، معاون اجرایی رئیسجمهور روز بعد اعلام کند که موضوع انتقال پایتخت به مکران در حد ایده است و قطعی نیست و زمان آن نیز مشخص نشدهاست. البته رئیسجمهور صبح روز چهارشنبه در جلسه هیئت دولت نیز با اشاره به بررسی موضوع انتقال پایتخت از سوی دولت گفت: در نقشه جامع بلندمدت آب، باید به طور دقیق و مستند مشخص شود که آیا شیرینسازی و انتقال آب راهکار مناسبتری است یا انتقال جمعیت به نزدیک آب یا راهکارهای دیگر. در شرایطی که به نظر میرسد با وجود اظهارنظر قطعی سخنگوی دولت درباره انتقال پایتخت به مکران هنوز این مسئله در نتیجه نیز به جمع بندی نرسیده در گفت وگوی «جوان»، با اسدالله نقدی استاد جامعهشناسی شهری و توسعه مسائل پیرامون این ایده مورد بررسی قرار گرفتهاست.
اصلاً انتقال پایتخت از تهران چقدر ضرورت دارد؟
این یک واقعیت است که مشکلات تهران بزرگ به حدی بزرگ، گاه لاینحل یا پیچیده شدهاست. مدیریت مجموعه شهری تهران شامل ری، باقرشهر، اسلام شهر، قیامدشت و پاکدشت با حدود ۱۷ یا ۱۸ میلیون سکنه محدوده خود شهر تهران و حاشیه آن با مشکلات بی شماری از جمله مسائل مربوط به آب، آلودگی، ترافیک، مسکن و اشتغال گریبانگیر است و شاید از این نظر ضرورتی احساس شود.
چقدر جامعه ایران توانایی چنین اتفاقی را مخصوصاً درباره منطقهای مثل مکران دارد؟
ضرورت انتقال پایتخت بیشتر از آنکه از سمت جامعه احساس و مطرح شود از سمت دولتمردان به سبب مشکلات اداره کلانشهر تهران با ملاحظات بسیاری که پشت این احساس ضرورت وجود دارد، متولد شدهاست، اما احتمال اینکه پایتخت به سیستان و بلوچستان برود را بسیار ضعیف تصور میکنم و بیشتر یک تعارف است و شاید دلجویی از عدم توسعه تاریخی این منطقه باشد تازه به تصور من اگر جدی هم باشد، معقول نیست، چراکه فقط فاصله ماکو و تبریز تا گوادر یا حتی زاهدان و چابهار حدود۳۵ ساعت است. دسترسی به پایتخت به دلایل مختلف اقتصادی، امنیتی، سیاسی و اجتماعی یک اصل مهمی است به خصوص در ایران که تفاوت اقلیمی، اجتماعی و مذهبی پررنگ است، همچنین موقعیت جغرافیایی و استراتژیک ایران و تعارض با همسایهها را نیز باید مدنظر قرار داد، البته معلوم نمیکنند منظور از پایتخت همه ابعاد و مأموریتهای تهران است یا مثلاً فقط مسائل اداری، سیاسی و مانند اینها، چون بعضی کشورها مثل سوئیس، شیلی یا تانزانیا دو پایتخت دارند. برداشت و ارزیابی اولیه من این است که ممکن است از ۱۰ گزینه صحبت شود، ولی قاعدتاً در نهایت و اگر قطعی شود پایتخت از مرکز ایران خارج نخواهد شد. منطقه مکران منطقه مستعدی برای سرمایهگذاری، گردشگری و فعالیتهای دیگری است و مزیت نسبی در آن حوزهها دارد، ولی من فکر نمیکنم جامعه محلی آنجا اساساً قبل از این هفته از این خبر و از این پروژه بزرگ هیچ چیزی شنیده باشند و آمادگی ذهنی، اجتماعی و روانی در خصوص آن داشته باشند. فقط تصور کنید فاصله آبقلا در گنبد ماکو در آذربایجان غربی، خرمشهر در خوزستان با منطقه پیشنهادی چقدر است؟! نه مکران و نه بوشهر و نه بندرعباس و سایر شهرهای ساحلی جنوب توان پایتخت شدن ندارند. پایتخت دور از دسترس همه مردم ایران پایتخت نیست!
خب یکی از مسائل مهمی که دولت در خصوص آن تأکید دارد، مسئله دستری به آب است و ما در جنوب به آبهای آزاد دسترسی داریم هر چند که آب شیرین هم نیست.
مسئله دسترسی به آب یک فاکتور است، اما متغیرهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی دیگری هم مهم هستند، حد متناسب جمعیت شهرها نیز ایده چند هزاره ساله است، اما تغییر پایتخت هم به ابزار و هم الزامات نیاز دارد.
موضوع اگرچه سابقه بیش از سه دههای دارد، اما این روزها تقریباً خلقالساعه از جانب دولتیها مطرح میشود. منطقه مکران و شهرهای مانند جاسک بهرغم انزوای تاریخی فرصتها و استعدادهای بسیاری دارد و البته چابهار به صورت بالقوه و بالفعل توان محرک توسعه بسیاری دارد و قطعاً میتواند یکی از قطبهای رشد و توسعه اقتصادی و حتی سیاسی و اجتماعی ایران بشود، اما موضوع پایتختی امر دیگری است.
سخنگوی دولت اعلام کردند که دو شورا هم تشکیل شدهاست؛ یک شورا مشکلات پایتخت را بررسی میکند و شورایی هم درباره اقتصاد دریامحور کار میکند. اگر فعلاً دارند کار میکنند ایده مکران از کجا آمده و کدام تیم چند رشتهای مطالعه مکان یابی را انجام دادند، چه ملاحظاتی داشتند، چرا قبل از مطالعه گزینه معرفی میشود! امتیازات و فرصتها و تهدیدها این گزینه کدامند!
تغییر پایتخت از تهران چقدر از نظر تاریخی اهمیت دارد؟
هر چند شهری مثل برازیلیا در فاصله ۱۹۵۶ تا ۱۹۶۰ ساخته شد و به جای ریودوژانیرو جایگزین پایتخت و جدید برزیل شد، ولی شهرهایی مثل بغداد، لندن، دمشق و پاریس صدها سال است که پایتخت کشورهای خود هستند. بنابر نظریه ابن خلدون میتوان ادعا کرد تا زمان پایتختی تهران بقیه شهرهایی که به پایتختی ایران انتخاب شدند، از زمان مادها از همدان تا صفویه و اصفهان و زند و شیراز تا قاجار و تهران همه رنگ و بوی طوایف، ایلات و سلسلهها را دارند. هر سلسله شهر خود را انتخاب و سکه خود را ضرب کردهاست. پایتخت در عرف جهانی باید شهری باشد که مرکزیت جغرافیایی، شهرت تاریخی، اعتبار و اشتهار، مرکزیت جمعیت و تجارت و ارتباطات و نقاط اتصال خطوط حمل و نقل و ملاحظات امنیتی در شرایط هجوم بیگانگان را بتوان در آن لحاظ کرد. پایتخت باید دارای سبقه تاریخی و سهولت دسترسی و امکانات زیستجمعی و جمعیت پذیری مانند منابع آب و خاک و هوا داشته باشد و در شرایط مخاطرات مانند هجوم بیگانگان قابلیت دفاع راحتتر داشته باشد.
به عنوان کلام آخر نظر شما در خصوص این ایده تغییر پایتخت چیست؟
به عنوان کلام آخر در حال حاضر نه ارزیابی از مردم تهران، نه از کارشناسان و نه از مقاصد احتمالی و گزینههای مورد بحث مانند مکران برای انتقال پایتخت انجام نشده و ارزیابی اجتماعی و سیاسی صورت نگرفته است و اگر انجام شدهباشد نیز منتشر نشدهاست تا بدنه کارشناسی کشور یا مدیران اجرایی، سابق دیدگاههای خود را بیان کنند. سؤال مهم الان این است که واقعاً دلایل دولت برای تغییر پایتخت چیست! این دلایل باید شفاف و روشن به داوری افکار عمومی گذاشته شود و با اجماع و اقناع در مورد چنین امر خطیری تصمیمگیری مبتنی بر منافع ملی و رضایت جمعی انجام شود.
source