جوان آنلاین: ابتدای دیماه، مردی مشغول جمعآوری ضایعات در یکی از محلههای جنوب تهران بود که متوجه گونی شد که گوشهخیابان به حال خودش رها شدهبود. بعد با خودش فکر کرد احتمال دارد داخل گونی وسایلی باشد که بتواند آن را به پول نزدیک کند، برای همین خودش را به گونی مورد نظر رساند و مشغول باز کردن در آن شد. مرد ضایعاتجمعکن وقتی در گونی را باز کرد و نگاهش به پیکر غرق خون یک مرد افتاد، از ترس چند قدم عقب نشست. بعد دست به گوشی تلفن همراهش برد و ماجرا را به مرکز فوریتهای پلیس ۱۱۰ خبر داد.
لحظاتی بعد تیمی از مأموران پلیس آگاهی و امدادگران اورژانس در محل حاضر شدند و در اینباره تحقیق کردند. آنها بعد از گشودن در گونی، پیکر مردی زخمی را که دست و پایش بسته شدهبود، از داخل گونی خارج کردند. امدادگران اورژانس بعد از معاینه متوجه شدند آن مرد دارای علائم حیاتی است، برای همین وی را به بیمارستان منتقل کردند.
کشف ماجرا
در شاخه دیگری از بررسیها، مأموران پلیس تلاش خود را برای شناسایی هویت آن مرد به کار گرفتند. او هیچ اوراق هویتی به همراه نداشت و کاسبان محلی که گونی در آنجا پیدا شدهبود هم وی را نمیشناختند. از سوی دیگر تلاش تیم درمان بیمارستان ادامه داشت تا اینکه بعد از دو هفته آن مرد از کما خارج شد. او بعد از بهبود نسبی ماجرا را اینطور برای پلیس توضیح داد: من صاحب مغازه خواروبار فروشی هستم و همیشه تا دیروقت در مغازه کار میکنم. شب حادثه میخواستم مغازه را تعطیل کنم، دو مشتری که زن و مردی جوان بودند، وارد شدند. آنها مقداری لوازم برای خرید برداشتند و برای تسویهحساب روی پیشخوان گذاشتند. همان لحظه مرد جوان رو به من کرد و مدعی شد من به زنی که همراهش است، نظر دارم! از این حرفش تعجب کردم، با این حال آن زن و مرد دعوایی راه انداختند و من را به شدت کتک زدند. در جریان درگیری، ضربهای به سرم خورد که دیگر چیزی نفهمیدم و زمانی که چشم باز کردم، خودم را روی تخت بیمارستان دیدم.
شناسایی خانواده
با اطلاعاتی که مرد میانسال در اختیار پلیس گذاشت، مأموران پلیس خانواده آن مرد را شناسایی کردند. همسر وی به پلیس گفت: شوهرم هر شب تا دیروقت در مغاز کار میکرد. شب حادثه هر چه منتظرش ماندیم به خانه نیامد. بعد با گوشی تلفن همراهش تماس گرفتیم که خاموش بود. نگران شدیم و به در مغازهاش رفتیم که تعطیل بود. این موضوع باعث نگرانی بیشتر ما شد، برای همین شروع به پرس و جو کردیم، اما کسی از او خبری نداشت. بعد به سراغ مراکز درمانی و حتی پزشکی قانونی رفتیم، اما اثری از او پیدا نکردیم تا اینکه خبر رسید در یکی از بیمارستانها به هوش آمدهاست که برای شناسایی و بازداشت عاملان حادثه از پلیس درخواست کمک داریم.
شناسایی ۲ متهم
بعد از به دست آمدن این اطلاعات، مأموران پلیس راهی مغازه شاکی شدند و بعد از گشودن در آن متوجه شدند فیلم دوربینهای مداربسته مغازه سرقت شدهاست. همچنین معلوم شد پولهای داخل دخل، دو گوشی تلفن همراه شاکی و مقدار زیادی از لوازم داخل مغازه هم سرقت شدهاست، با این حال، تحقیقات ادامه پیدا کرد تا اینکه صاحب یک سوپرمارکت علیه زن و مردی سارق شکایت کرد. او گفت: من صاحب مغازه سوپرمارکت و همیشه تا دیروقت در مغازه هستم. شب حادثه داشتم مغازه را تعطیل میکردم که زن و مردی برای خرید وارد شدند. من به رفتار آنها مظنون شدم و احتمال دادم میخواهند سرقت کنند. برای یک لحظه با من درگیر شدند، اما وقتی متوجه شدند دستشان را خواندهام، فرار کردند. با اطلاعاتی که شاکی در اختیار پلیس گذاشت، مأموران با گشتزنی در خیابانهای اطراف آنها را شناسایی و بازداشت کردند.
اعتراف به سرقتهای سریالی
دو متهم در بازجوییها به سرقتهای سریالی به این شیوه اعتراف کردند. آنها همچنین گفتند در جریان یکی از سرقتها صاحب مغازه را به قتل رسانده و جسدش را داخل گونی کنار خیابان رها کردهاند. زن جوان گفت: من و بهنام هر دو به مصرف موادمخدر شیشه اعتیاد داریم. شوهر من از جیببرهای حرفهای بود که بارها به اتهام سرقت بازداشت شد و به زندان افتاد. او آخرینبار به حبس طولانی محکوم شد، برای همین من به صورت غیابی از او طلاق گرفتم، با این حال محل زندگی مشخصی نداشتم تا اینکه در یکی از پاتوقهای مصرف مواد مخدر با بهنام آشنا شدم و به خانه او میرفتم و برای اینکه کسی به ما مظنون نشود، با هم به سرقت میرفتیم. مطابق نقشه در ساعتهای پایانی شب به سراغ سوپرمارکتها میرفتیم. میدانستیم آن وقت شب صاحبان مغازه در حال تعطیل کردن مغازه هستند و محل خلوت است و کسی رفت و آمد نمیکند. در فرصت مناسب فروشنده را تهدید و اموال او را سرقت میکردیم. متهم گفت: در یکی از سرقتها با فروشنده درگیر شدیم و او را به قتل رساندیم و جسدش را داخل گونی گذاشتیم و داخل سطل زباله رها کردیم. از آن به بعد، دچار عذاب وجدان بودیم تا اینکه بازداشت شدیم.
بعد از اعترافهای دو متهم، مشخص شد آنها همان کسانی هستند که صاحب مغازه را تا پرتگاه مرگ کشانده بودند. تحقیقات ازمتهمان در اداره پلیس آگاهی تهران جریان دارد.
source