Wp Header Logo 1277.png

با وجود گذشت هشت سال، داغش هنوز تازه است و یادآوری آن، قلب‌های زیادی را به درد می‌آورد. یادآوری روز‌هایی که در غم و اندوه بسیار گذشت. روز‌های تلخ انتظار پای آهن‌پاره‌های دودگرفته‌ای که جان‌های بسیاری را بلعیده و خانواده‌های زیادی را داغدار کرده‌بود؛ داغی که، اما هیچ‌کس نمی‌خواست باور کند. نه آنها که عزیزانشان گرفتار آوار پلاسکو شده‌بودند و نه مردمی که با چشمان خیس منتظر شنیدن خبری هر چند کوچک، لحظه‌ها را به سختی شماره می‌کردند. بی‌آنکه در پس تمام آن انتظار‌های جانکاه، قلبشان به آرامش رسیده یا لبانشان به خنده باز شود. 
پلاسکو آوار شد، اما نه فقط روی سر ۱۶ آتش‌نشانی که برای نجات دادن کارگران و نگهبانان ساختمان آلومینیومی خیابان جمهوری به دل آتش و دود زده‌بودند، بلکه بر سر ملتی که در عین ناباوری امیدوار بودند به نجات، اما امیدشان سوخت شد و دود. 
زندگی‌های بسیاری نابود شد؛ چه آنها که جان دادند و چه آنان که مال. پلاسکو، اما به قیمت یک ویرانی فراموش‌نشدنی و تلخ به یک نماد تبدیل شد؛ نماد ساختمان‌های ناایمنی که اتفاقاً تعدادشان در سطح شهر کم نیست؛ ساختمان‌هایی با جمعیت بسیار، اما وضعیتی ترسناک که هر آن می‌توانند فاجعه‌ای ناگوار و جبران‌ناپذیر را رقم بزنند. هر چند که بعد از تجربه تلخ پلاسکو فشار برای ایمن‌سازی به این ساختمان‌ها بیشتر شد و ایمن‌سازی‌های پرتعدادی نیز در سطح شهر انجام شد، اما مشکل هنوز به قوت خود باقی است، وقتی همچنان ساختمان‌های ناایمن زیادی جان و مال مردم شهر را تهدید می‌کند؛ ساختمان‌هایی که می‌توانند غمی تکراری بر دل داغدیده یک ملت بگذارند و همین مسئله کافی است تا آقایان مسئول بی‌هیچ مماشاتی به دنبال ایمن‌سازی آنها باشند.
ایمن‌سازی که بی‌شک صفر تا ۱۰۰ آن وظیفه مالکان این ساختما‌ن‌هاست، اما اجبارش بی‌تردید گردن مسئولانی که حتماً نمی‌خواهند شاهد یک‌تراژدی مشابه باشند، چراکه شاید بتوان ضرر و زیان مالی ناشی از آن را به نوعی جبران کرد، اما جبران ضرر عاطفی و خاطره تلخی را که این چنین اتفاقات ناگواری در ذهن مردم می‌گذارد، شدنی نیست. 
پلاسکو خاطره شد. آن هم با غمی ماندگار که باید تجربه شود برای عدم تکرارش. خصوصاً وقتی خوب می‌دانیم با پرسه زدن در خیابان‌های شلوغ پایتخت نظیر آن را بار‌ها و بار‌ها خواهیم دید؛ پلاسکو‌هایی با اسم و شکلی متفاوت که می‌توانند سرنوشتی مشابه داشته‌باشند، اگر با استفاده از تجربه تلخ ساختمان آلومینیومی خیابان جمهوری سر و سامانی به وضعیت ایمنی آنها ندهیم و به سادگی از کنار قد و قامت خسته و در به داغانشان بگذریم. 
تردیدی نیست که هزینه‌های بالا، عمدتاً مالکان این ساختمان‌های خطرساز را بر آن می‌دارد که با هر بهانه‌ای از ایمن‌سازی آنها در رفته و شانه از زیر بار مسئولیت خالی کنند، اما کافی است دغدغه مسئولان نه جیب مالکان طماع یا بی‌فکر این ساختمان‌ها که سلامت جان و مال و روان مردم جامعه باشد تا شاهد ایمن‌سازی یک به یک پلاسکو‌های سطح شهر باشیم و رفع شدن خطر جدی که بسیاری را تهدید می‌کند. نه فقط به لحاظ جانی و مالی که حتی از جنبه‌های روحی و روانی.

source

rastannameh.ir

توسط rastannameh.ir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *