ایستادن در صف برای خیلی از افراد نهتنها خستهکننده، بلکه اغلب وقتگیر و حتی اعصابخُردکن است. بسیاری از افراد ترجیح میدهند وقت خود را صرف فعالیتهای دیگری مانند کار، سرگرمی، یا دیدار با دوستان و خانواده کنند، بهخصوص زمانی که مجبور هستند در صفهای طولانی منتظر بمانند. اما تصور کنید فردی پیدا شود که حاضر باشد در ازای دریافت مبلغی پول، ساعتها بهجای شما در صف بایستد و شما را از این دغدغه بینیاز کند. اینجاست که استارتاپ Same Ole Line Dudes (SOLD) وارد بازی میشود و دقیقاً همین کار را انجام میدهد. این کسبوکار که در نیویورک راهاندازی شده، به مشتریان خود کمک میکند تا بدون صرف وقت در صفهای طولانی، نوبت خود را حفظ کنند.
داستان شکلگیری SOLD
ایده شکلگیری SOLD داستان جالب و غیرمنتظرهای دارد. رابرت ساموئلز، بنیانگذار این استارتاپ، ایده کسبوکار خود را بهطور کاملاً تصادفی کشف کرد. در روز عرضه آیفون ۵S، وقتی دید که مردم ساعتها در صفهای طولانی منتظر هستند تا اولین نفرات باشند که این گوشی پرطرفدار را خریداری میکنند، به این فکر افتاد که شاید راهی برای سادهتر کردن این فرآیند وجود داشته باشد. او متوجه شد که بسیاری از افراد آمادهاند ساعتها وقت خود را صرف ایستادن در صف کنند، فقط برای اینکه تجربهای خاص و متفاوت داشته باشند. از این رو، او یک آگهی در سایت Craigslist منتشر کرد و اعلام کرد که حاضر است بهجای دیگران در صفهای طولانی بایستد و نوبت آنها را بگیرد.
این ایده در همان روز اول بسیار موفقیتآمیز بود. چندین نفر از او خواستند که بهجای آنها در صف بایستد و در نتیجه ساموئلز توانست در همان روز ۳۲۵ دلار کسب کند. اما این موفقیت تنها آغاز راه بود. بعد از این تجربه، او تصمیم گرفت که این مدل کسبوکار را به صورت رسمی گسترش دهد. به همین دلیل استارتاپ SOLD را راهاندازی کرد و تیمی از ۲۰ نفر را برای ارائه خدمات مختلف به مشتریان خود استخدام کرد. بسیاری از اعضای این تیم دوستان قدیمیاش بودند و برخی دیگر نیز افرادی بودند که در خیابان با او آشنا شده و از ایدهاش استقبال کرده بودند.
چطور این استارتاپ رشد کرد؟
یکی از دلایل اصلی موفقیت استارتاپ SOLD در نیویورک، زندگی پرمشغله مردم این شهر بود. نیویورک بهعنوان یک شهر شلوغ و پرجنبوجوش شناخته میشود که مردم آن همیشه در حال حرکت و درگیر انجام کارهای مختلف هستند. بسیاری از ساکنان این شهر وقت کافی برای ایستادن در صفهای طولانی ندارند، اما حاضرند هزینهای بپردازند تا نوبت خود را حفظ کنند. از این رو، استارتاپ SOLD به یک خدمت مورد نیاز در این شهر تبدیل شد.
اما خدمات این استارتاپ تنها محدود به خرید آیفون نبود. مشتریان میتوانستند از این خدمات برای انجام کارهای مختلف دیگر مانند دریافت مدارک دولتی، خرید بلیت کنسرتها، یا حتی خرید شیرینیهای خاص مانند کرونات استفاده کنند. هر کدام از این موارد نیازمند ایستادن در صفهای طولانی و وقتگیر بود و مردم برای صرفهجویی در زمان خود حاضر بودند هزینه پرداخت کنند.
مدل قیمتگذاری این شرکت نیز بسیار ساده و شفاف بود. این شرکت هزینهای معقول برای خدمات خود در نظر گرفته بود؛ بهطور مثال، هزینه ۴۵ دلار برای دو ساعت اول و ۱۰ دلار برای هر نیمساعت اضافهتر. البته در شرایط خاص مانند بد بودن وضعیت جوی یا تاخیر در اعلام نوبت از سوی مشتری، هزینهها ممکن بود تغییر کند. این مدل قیمتگذاری انعطافپذیر به جذب مشتریان بیشتر کمک میکرد.
آیا این ایده در ایران جواب میدهد؟
یکی از سوالات مهمی که ممکن است پیش بیاید این است که آیا مدل کسبوکار SOLD در ایران نیز قابل اجرا است؟ ایران بهعنوان یکی از کشورهایی که صفها در آن بخش زیادی از تجربه روزانه مردم را تشکیل میدهد، احتمالاً بازار بالقوهای برای چنین کسبوکاری داشته باشد. از صفهای بانکی گرفته تا صفهای مربوط به ثبتنام خودرو، دریافت نذری، خرید بلیت کنسرتها و کالاهای دولتی، مردم بهطور مرتب با صفهای طولانی روبهرو میشوند.
اما در اینجا برخی چالشها و موانع وجود دارند که باید بهدقت به آنها توجه شود:
۱. مسائل قانونی
یکی از اولین و مهمترین موانع در پیادهسازی این مدل کسبوکار در ایران، مسائل قانونی و مقررات داخلی است. در ایران ممکن است برخی افراد این کار را ناعادلانه یا غیرقانونی بدانند و آن را نوعی دور زدن سیستم تلقی کنند. در نتیجه، ممکن است کسبوکارهایی مانند SOLD نتوانند بهطور قانونی فعالیت کنند و مجوزهای لازم برای راهاندازی کسبوکار خود را دریافت کنند.
. هزینه و ارزش اقتصادی
یک چالش دیگر در این زمینه، بحث هزینه و ارزش اقتصادی این خدمات است. ممکن است برخی افراد در ایران حاضر نباشند برای ایستادن در صف هزینهای پرداخت کنند و ترجیح دهند خودشان این کار را انجام دهند. اما در مواقع خاص مانند ثبتنام خودرو یا دریافت کالاهای خاص که نیاز به ایستادن در صفهای طولانی دارد، احتمالاً مردم میتوانند این خدمات را مفید و ضروری بیابند و از آن استقبال کنند.
۳. فرهنگ اجتماعی
در فرهنگ اجتماعی ایران، صفها گاهی اوقات به محلی برای گپوگفت تبدیل میشوند و افراد از این زمان برای برقراری ارتباط با دیگران و تبادل نظر درباره مسائل مختلف استفاده میکنند. به همین دلیل، ممکن است برخی افراد از این تجربه اجتماعی راضی نباشند و تمایلی نداشته باشند که آن را از دست بدهند. در واقع، صفها برای برخی افراد فرصتی برای تعاملات اجتماعی به شمار میروند که نمیتوانند به راحتی از آن صرفنظر کنند.
چگونه این مدل در ایران قابل اجرا است؟
اگر بخواهیم این ایده را در ایران عملی کنیم، باید چند تغییر اساسی در مدل کسبوکار آن ایجاد کنیم. یکی از این تغییرات میتواند تغییر رویکرد “فروش نوبت” به “نوبتگیری حرفهای” باشد. به این معنی که افراد تنها بهعنوان افرادی که نوبت را رزرو و حفظ میکنند عمل کنند، نه اینکه نوبت خود را بفروشند. این مدل میتواند کمتر با انتقادات اجتماعی مواجه شود و همچنان نیاز مردم را در کاهش زمانهای انتظار برآورده کند.
همچنین میتوان این خدمات را محدود به موارد خاص و پردرآمد کرد، مانند گرفتن نوبتهای اداری، ثبتنام خودرو یا دریافت بلیتهای ویژه برای کنسرتها و رویدادهای خاص.
نتیجهگیری
استارتاپ SOLD نمونهای از یک ایده خلاقانه و مبتنی بر نیازهای اجتماعی است که در ابتدا شاید غیرعادی به نظر میرسید، اما در عمل تبدیل به یک کسبوکار موفق و پردرآمد شده است. این ایده نشان میدهد که گاهی اوقات میتوان از سادهترین و پیشپاافتادهترین مسائل مانند ایستادن در صف، یک کسبوکار بزرگ و موفق ساخت. در ایران نیز این مدل میتواند با در نظر گرفتن شرایط قانونی و فرهنگی کشور، به موفقیت برسد. بهطور کلی، هر جایی که مردم حاضر باشند برای صرفهجویی در وقت خود هزینهای پرداخت کنند، این ایده پتانسیل رشد و گسترش دارد و ممکن است به یک مدل کسبوکار موفق در ایران تبدیل شود.
source