جوان آنلاین: آینده هر جامعه در کلاسهای درس رقم میخورد؛ جایی که آموزش و پرورش مسیر پیشرفت را ترسیم میکند. در کلاسهای درس است که امیدها شکل میگیرند، استعدادها کشف میشوند و نگاهها به سوی آینده پرورش مییابند، اما این مسیر، همیشه هموار نیست. متأسفانه سالهاست معلمان یعنی همانها که وظیفه تربیت نسل آینده را برعهده دارند، با چالشهایی روبهرو هستند که بر عملکرد آنها تأثیر منفی گذاشته است. کارشناسان بارها و بارها هشدار دادهاند که شیوههای تدریس نیازمند بازنگری است، آنها گفتهاند نظام آموزشی باید به نیازهای روز زندگی و بازار کار نزدیکتر شود و فناوریهای نوین با رویکردی متعادل در خدمت یادگیری قرار گیرد، اما کمتر توجهی به آن شدهاست. مریم جامه بزرگی، معاون علمی خواهران سازمان بسیج فرهنگیان در گفتوگو با «جوان» از نقش حیاتی فرهنگیان در تحول نظام آموزشی و جایگاه هوش مصنوعی در مسیر یادگیری میگوید. اینکه چه اصلاحاتی ضروری است، چگونه میتوان آموزش را از یک سیستم نظری به مسیر مهارتیتر هدایت کرد و مهمتر از همه، چگونه معلمان میتوانند با بینش و مسئولیتپذیری، نسل آینده را برای چالشهای پیش رو آماده کنند.
معلمان نقش پررنگی در شکلدهی نسل آینده دارند و رشد علمی آنها تأثیر مثبتی در نسلسازی میگذارد. به نظر شما چه موانعی بر سر راه رشد علمی فرهنگیان وجود دارد؟
معلمان، قلب تپنده نظام آموزشی هستند و نقش آنها در شکلدهی به نسل آینده انکارناپذیر است. بدون رشد علمی و توانمندسازی این نیروی انسانی، هیچ تحولی در آموزش و پرورش به نتیجه مطلوب نخواهد رسید، اما رشد علمی فرهنگیان با موانعی روبهرو است که مانع از توسعه حرفهای و ارتقای سطح آموزشی آنان میشود. یکی از مهمترین این چالشها محدودیت در دسترسی به آموزشهای تخصصی است. بسیاری از معلمان به دلیل هزینههای بالا یا نبود منابع مناسب، امکان شرکت در دورههای آموزشی پیشرفته را ندارند و همین مسئله موجب میشود که آنها نتوانند دانش خود را بهروز کنند. علاوه بر این، زمان و فشار کاری بالا نیز موجب کاهش فرصتهای تحقیق و مطالعه میشود. ساعات طولانی تدریس، همراه با مسئولیتهای متعدد، باعثشده بسیاری از فرهنگیان امکان توسعه مهارتهای علمی خود را نداشتهباشند.
از سوی دیگر، کمبود زیرساختهای پژوهشی، یکی دیگر از مشکلاتی است که مانع از رشد علمی فرهنگیان شدهاست. نبود حمایتهای مالی و بستر مناسب برای پژوهشهای آموزشی، سبب میشود که معلمان نتوانند به تولید دانش و تحقیقات علمی ورود کنند. همچنین، ارتباط ضعیف میان مدارس و دانشگاهها باعثشده که انتقال دانش روز به بدنه آموزش و پرورش بهدرستی صورت نگیرد.
چگونه میتوان این موانع را برطرف کرد؟
برای رفع این موانع، باید چند اقدام اساسی انجام شود؛ ابتدا، بازنگری در دورههای آموزشی ضمن خدمت ضروری است تا محتوای آن با نیازهای واقعی معلمان و تغییرات علمی جدید هماهنگ شود. دوم، حمایتهای دولتی از آموزشهای تخصصی باید افزایش یابد تا معلمان بتوانند بدون دغدغه مالی در دورههای ارتقایی شرکت کنند. همچنین، تقویت زیرساختهای فناوری برای آموزش آنلاین موجب میشود که تمامی فرهنگیان، بدون محدودیت جغرافیایی، به منابع آموزشی دسترسی داشته باشند و در نهایت، ایجاد مراکز پژوهشی و توسعه حرفهای ویژه فرهنگیان میتواند به رشد علمی آنان کمک کند و موجب ارتباط مؤثر میان دانشگاهها و مدارس شود. بدون شک با اجرای این اقدامات، میتوان امیدوار بود که معلمان با توان علمی بیشتری در کلاسهای درس حاضر شوند و در نهایت، کیفیت آموزش در کشور ارتقا یابد.
اگر شما امکان ایجاد یک تغییر اساسی در نظام آموزشی را داشتید، چه مسئلهای را در اولویت قرار میدادید و چگونه آن را اصلاح میکردید؟
بیتردید آموزش و پرورش، بستری است که شخصیت، مهارتها و بینش نسل آینده را شکل میدهد. بنابراین، هرگونه تحول در این حوزه باید همزمان در دو بعد نظری و عملی اتفاق بیفتد تا تأثیر ماندگاری داشته باشد.
در بعد نظری، مهمترین اولویت، تقویت چارچوب فکری معلمان است. آنها نهتنها دانش را منتقل میکنند، بلکه به شکلگیری نگرش و ارزشهای دانشآموزان کمک میکنند. اگر نگاه معلمان به تعلیم و تربیت بر اساس اصول نظام آموزشی ایرانی- اسلامی شکل گیرد، آموزش مسیر منسجمتری خواهد داشت. مسیری که سند تحول بنیادین آموزش و پرورش میتواند راهنمایی مؤثر برای آن باشد.
اما تحول واقعی زمانی اتفاق میافتد که در بعد عملی نیز اصلاحات صورت گیرد. متأسفانه آموزشها اغلب بر حفظیات متمرکز است، در حالی که دنیای امروز به مهارتهایی مانند حل مسئله، خلاقیت، تفکر انتقادی، ارتباط مؤثر و کار گروهی نیاز دارد. مواردی که عمدتاً از آنها غفلت میشود.
پرواضح است که باید برنامههای درسی انعطافپذیر شوند تا دانشآموزان بهجای حفظ مطالب، با کاربردهای عملی علوم آشنا شوند. آموزش مبتنی بر پروژه میتواند خلاقیت و تفکر انتقادی را در آنها تقویت کند. تقویت مهارتهای نرم مانند تصمیمگیری، مدیریت زمان و تفکر مستقل نیز بسیاری ضروری است. همچنین، ارتباط میان مدارس و بازار کار باید گستردهتر شود تا دانشآموزان بتوانند مهارتهای کاربردی را در محیطهای عملی تجربه کنند. اینها مواردی است که باید بهطور جدی دنبال شوند تا به نتیجه برسند، چراکه نهتنها معلمان و دانشآموزان را توانمندتر میکند، بلکه کیفیت تعلیم و تربیت را به سطح بالاتری میرساند.
ناهماهنگی میان آموزش و نیازهای واقعی روز جامعه، چه تأثیری بر آینده دانشآموزان گذاشته است؟
متأسفانه نظام آموزشی در مواردی نتوانسته دانشآموزانی با مهارتهای کافی برای ورود به جامعه آماده کند، چراکه بسیاری از مهارتهای مورد نیاز برای زندگی و حتی ورود به بازار کار، در مدارس یاد داده نمیشود. علاوه بر این، کمبود آموزشهای مهارتی و عملی باعث شده دانشآموزان سالهای زیادی را صرف یادگیری نظریههایی کنند که به کار نمیآیند.
از طرفی، مسئله کنکور، اهداف ۱۲ سال تحصیل عمومی را، تحتالشعاع قرار داده و انگار باعثشده همه آموزشها به سمتی رود که محصلان بتوانند در تستزنی مهارت پیدا کنند. همچنین تأکید بیش از حد بر نمرات و آزمونهای استاندارد نیز یکی از موانع جدی است. در واقع آزمونهای متعدد مقابل دانشآموزان قد علم کرده و آنها را به جای مهارتآموزی و کشف استعدادهایشان، به سمت رقابت برای ورود به دانشگاه سوق میدهد.
با توجه به گسترش هوش مصنوعی و فناوریهای نوین، چگونه میتوان از این تکنولوژیها در آموزش بهره برد؟
هوش مصنوعی هم تهدیدهایی برای آموزش دارد و هم فرصتهایی که میتوانند روشهای یادگیری را متحول کنند. اگر بدون چارچوب مشخص وارد نظام آموزشی شود، ممکن است خلاقیت دانشآموزان را تضعیف کند، زیرا وابستگی به پاسخهای آماده میتواند قدرت تفکر انتقادی آنها را کاهش دهد، اما اگر تعامل صحیح با این فناوری تعریف شود، میتواند تأثیر مثبتی بر یادگیری داشته باشد. تحلیل روند آموزشی دانشآموزان و ارائه پیشنهادهای شخصیسازیشده یکی از کاربردهای مهم هوش مصنوعی است. این فناوری میتواند نقاط قوت و ضعف یادگیری را شناسایی کند و بر اساس آن، محتوا و راهکارهای مناسب ارائه دهد.
طراحی برنامههای آموزشی تعاملی نیز از دیگر فرصتهاست. محیطهای آموزشی هوشمند میتوانند تجربه یادگیری را جذابتر و کاربردیتر کنند. همچنین، یادگیری از طریق چتباتها و سیستمهای خودکار میتواند دسترسی به دانش را آسانتر و فرآیند آموزش را شخصیسازی کند.
در مجموع، اگر بتوانیم چارچوبی دقیق برای استفاده از هوش مصنوعی در آموزش تعریف کنیم، این فناوری بهجای تهدید، به فرصتی بزرگ برای رشد علمی نسل آینده تبدیل خواهد شد. مهم آن است که نگاهی متعادل و نقادانه داشته باشیم تا تأثیرات مثبت و منفی آن را مدیریت کنیم.
بهعنوان فردی فعال در عرصه آموزش، چه توصیهای برای معلمان و فرهنگیان دارید؟
به عنوان یک همکار ابتدا به خودم و در وهله دوم به معلمان عزیز پیشنهاد میکنم که دانشآموزانمان را همچون فرزندان خود بدانیم؛ این نگاه باعث میشود در مقابل موانع و در شرایط سخت تابآوری بیشتری داشته باشیم، چون میدانیم فرآیند تربیت فرزندانمان دارای پیچیدگی و البته زیباییهایی است و از طرف دیگر احساس مسئولیت و تعهد بیشتری خواهیم داشت. علاوه بر آن باید با منابع غنی مانند آثار شهید مطهری بیشتر مأنوس شویم. این منابع علاوه بر اینکه متعلق به فرهنگ اصیل ما هستند، میتوانند شناخت دقیقتری از ابعاد وجودی انسان ایجاد کنند. در سایر تفکرات به رغم بررسیهای بسیاری که از انسان شده به دلیل ارتباط کم جانی که با منابع دینی دارند به لایههای سطحی وجود انسان دست یافته و دادههایی ارائه دادهاند، در حالی که اگر شناخت ما از انسان دقیق نباشد در دام نگاه کاریکاتوری میافتیم و فقط برخی از ویژگیها و نیازهای انسان را مورد توجه قرار داده و برخی دیگر را نادیده میگیریم. پس بر ما معلمان که موضوع و دغدغه اصلیمان، رشد انسانهایی است که امانتهایی در دست ما هستند، واجب است این آثار را ببینیم و پیرامونش تأمل کنیم.
علاوه بر آن، ضروری است بهروز بمانیم، چراکه یادگیری مداوم یکی از کلیدهای موفقیت معلمان به حساب میآید. همچنین باید از فناوریهای نوین بهره ببریم، بدون شک فناوری میتواند تدریس را جذابتر و مؤثرتر کند. تعامل با دانشآموزان را نیز باید تقویت کنیم. یادگیری باید یک فرآیند تعاملی باشد تا دانشآموزان را به آموزش علاقهمند کند. در نهایت، اگر مهارتهای ارتباطی خود را توسعه دهیم، در برقراری ارتباط مؤثر با دانشآموزان و والدین و موفقیت آموزشی و تربیتی تأثیر بسزایی خواهد داشت.
source