جوان آنلاین: مرد جوان وقتی متوجه شد همسرش گوشی تلفن همراه قسطی خریده، وی را به قتل رساند.
ساعت ۳ بامداد دیروز یکشنبه ۲۱ اردیبهشتماه، مرد میانسالی به نام منصور به کلانتری ۱۱۱ هفتچنار در جنوب تهران رفت. وی در حالی که بیقرار و مضطرب به نظر میرسید، به آرامی به افسر پرونده گفت: «همسرم را کشتم و پشیمان شدم، برای همین تصمیم گرفتم خودم را به پلیس معرفی کنم.» با ادعای مرد میانسال، تیمی از مأموران همراه متهم به محل حادثه اعزام شدند. محل حادثه ساختمان مسکونی چند طبقهای بود که مأموران در گوشهای از اتاق نشیمن طبقه همکف با جسد زن ۳۷ سالهای به نام رؤیا روبهرو شدند که آثار خفگی روی گردن نمایان بود.
تحقیقات جنایی
با اعلام خبر قتل زن جوان از سوی مأموران کلانتری، قاضی موسی رضازاده، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران همراه تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی در محل حادثه تحقیقات خود را آغاز کردند. بررسیها نشان داد زن و شوهر که سه فرزند نوجوان و خردسال دارند از مدتی قبل با هم اختلاف پیدا کردهاند تا اینکه مرد جوان در نیمههای شب در حالی که فرزندانشان خواب هستند همسرش را خفه و سپس خودش را به پلیس معرفی میکند.
تیم جنایی دریافتند در جریان این حادثه مرگبار، دو فرزند مقتول در همان پذیرایی خواب بودند و یک فرزند آنها هم در اتاق دیگری خواب بوده، اما هیچ کدام از آنها متوجه حادثه درگیری مرگبار پدر و مادرشان نشدهاند. همزمان با ادامه تحقیقات درباره این حادثه، جسد زن جوان برای انجام آزمایشهای لازم به پزشکی قانونی منتقل شد. متهم نیز پس از اعتراف به قتل همسرش برای تحقیقات بیشتر و روشن شدن زوایای پنهان آن در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت.
خارج از مدار
گوشی قسطی
قاتل که مرد ۴۵ ساله است، میگوید همسرش را به خاطر خرید یک دستگاه گوشی تلفن همراه قسطی به قتل رسانده است. البته متهم میگوید قصد قتل نداشته و لحظه حادثه نتوانسته بر خشم خود غلبه کند.
منصور معتادی؟
نه، من کارمند خدماتی مترو هستم و اعتیاد هم ندارم.
با همسرت اختلاف داشتی؟
ما هم مثل همه زن و شوهرها با هم اختلافاتی داشتیم، اما اختلافمان آنقدر شدید نبود که بخواهم به خاطر آن همسرم را به قتل برسانم. قتل همسرم اتفاقی بود. من لحظه حادثه نتوانستم بر خشمم غلبه کنم و او را خفه کردم.
چرا درگیر شدید؟
همسرم بدون اجازه من گوشی تلفن همراه قسطی خریده بود. شب حادثه به من گفت گوشی قسطی به قیمت ۲۰ میلیون تومان خریده است و اولین قسط آن هم که ۳ میلیون تومان است باید چند روز آینده پرداخت کند. او از من خواست ۳ میلیون تومان به او بدهم و من هم پولی نداشتم و به همسرم اعتراض کردم. به او گفتم چرا بدون اجازه من گوشی قسطی خریدهای، مگر خبر نداری من پولی ندارم و قسطهای دیگر عقب میافتد. همین موضوع باعث درگیری ما شد که نیمه شب دوباره با هم مشاجره کردیم و همسرم گفت اگر به او پول ندهم او هم من و فرزندانم را تنها میگذارد و از خانه قهر میکند که عصبانی شدم.
عصبانی شدی و همسرت را به قتل رساندی؟
بله، من نتوانستم بر خشمم غلبه کنم و وقتی میخواست داد و فریاد کند، گلویش را گرفتم و وقتی به خودم آمدم دیدم خفه شده است.
فرزندانت متوجه نشدند؟
نه، آنها خواب بودند.
بعد چه کار کردی؟
وقتی دیدم نفس نمیکشد از همسایهها درخواست کمک کردم و با اورژانس تماس گرفتم، اما دیگر دیر شده بود. من هم پشیمان شده بودم و تصمیم گرفتم خودم را به پلیس معرفی کنم.
الان خبر داری فرزندانت کجا هستند؟
شنیدهام قاضی دستور داده به صورت موقت تحویل اداره بهزیستی شوند.
حرف آخر؟
خیلی پشیمانم. ۱۴، ۱۵ سال قبل با هم ازدواج کردیم و سه فرزند هم داریم، اما با دست خودم بچههایم را یتیم کردم.
source