
با رجوع به اندیشههای ناب امام راحل و رهبر بزرگوار انقلاب اسلامی حضرت آیتالله خامنهای(دام ظله) ضمن ریشهشناسی نگرش گفتمان انقلاب اسلامی نسبت به بیماری لاعلاج صهیونیسم، در تلاش خواهیم بود تا غلط بودن ادعاهایی همچون سازش ضمنی گفتمان انقلاب با اسرائیل غاصب را به اثبات برسانیم.
خبرگزاری آنا- علی رحمانی: سالها قبل زمانی که دانشجوی جوانی بیش نبودم، هنگام مطالعه و تحقیق در خصوص مفهوم صهیونیسم به این نتیجه رسیدم که این ایدئولوژی مخرب و فاشیستی با وجود سربرآوردن از بستر یک جنبش ادبی-تاریخی در روسیه قرن نوزدهم، شوربختانه هوادارانی در بین پیروان سایر ادیان نظیر مسیحیت و حتی اسلام دارد.
البته نیازی به گفتن نیست که با وجود آیات متعدد قرآنی در خصوص رویکرد منافقانه اکثریت قوم یهود نسبت به اسلام و مسلمین، تقریباً به قطع و یقین میتوان گفت که هیچ جریان یا فردی در بین مسلمانان به صورت صریح جرئت حمایت از ایدههای صهیونیستی را نداشته و ندارد؛ اما از یک سو با توجه به ورود تدریجی موج روایات جعلی موسوم به اسرائیلیات در سنت اسلامی در دوره خلفای جور و از سوی دیگر منافع سیاسی-اقتصادی برخی از حکام خودفروخته مسلمان از دوستی با غرب و جلب رضایت و حمایت ضمنی رژیم صهیونیستی در فرایند این معامله کثیف، موجب شد تا طی تاریخ خونین مناقشه فلسطین و اسرائیل برخی از اذهان خوش بین به تمدن غرب به این باور برسند که گویا گفتمان انقلاباسلامی نیز همچون بسیاری از گفتمان های به ظاهر اسلامی ولی در باطن سکولار دیگر به دنبال کنار آمدن با غده بدخیم اسرائیل در میان حاصلخیزترین بخش از سرزمین های اسلامی است.
به همین دلیل و برای مقابله با این تفکر غلط در ادامه با رجوع به اندیشههای ناب امام راحل و رهبر بزرگوار انقلاب اسلامی حضرت آیتالله خامنهای(دام ظله) ضمن ریشهشناسی نگرش گفتمان انقلاب اسلامی نسبت به بیماری لاعلاج صهیونیسم در تلاش خواهیم بود تا غلط بودن ادعاهایی همچون سازش ضمنی گفتمان انقلاب با اسرائیل غاصب را به اثبات برسانیم.
مخالفت صریح امام انقلاب با هر نوع سازش با رژیم صهیونیستی
پیروزی انقلاب اسلامی با ماهیتی ضدصهیونیستی و ضدامپریالیستی در قلب بخش غیرعرب زبان خاورمیانه، طبق اسناد تاریخی و خاطرات منتشر شده کارگزارن اسرائیلی در ایران و سایر کشورهای جهان بیش و پیش از هر کس و هر چیز لرزه براندام رژیم نامشروع صهیونیستی انداخت؛ زیرا چنان که در همان سالهای اولیه پیروزی انقلاب اسلامی مشخص شد، صهیونیست ها با از دست دادن صمیمی ترین دوست خود در منطقه (محمدرضا شاه پهلوی) ضمن محروم شدن از ذخایر عظیم نفتی و گازی ایران به دلیل مواضع صریح و وحدت طلبانه امام راحل عظیمالشأن در خصوص مسئله حیاتی فلسطین، با دو معضل جدید دست به گریبان شده و مجبور شدند از یک سو با جنبش های سیاسی-نظامی جدیدالتأسیس ملهم از گفتمان انقلاب اسلامی نظیر جهاداسلامی فلسطین و حزبالله لبنان دست و پنجه نرم کنند و از جانب دیگر با موج هراس ناشی از مواضع بی پرده امام خمینی(ره) در خصوص تقبیح هر نوع سازش با غاصبان قدس شریف، با دولت های سازشکار منطقه به مقابله برخیزند.
امام(ره) ضمن بیاناتی خطاب به دولت های محافظهکار و نوکرصفت منطقه در تاریخ 23 خردادماه1361ش در جمع پرسنل نیروی دریایی ارتش فرمودند: «اگر علاقه به کیان اسلام، علاقۀ به قرآن کریم، علاقۀ به حرمین شریفین دارند، چرا امروز که دارد این معالم دینی زیر پا گذاشته میشود و تهدید میکند اسلام و قرآن و حرمین شریفین را، صحبتی نمیکنند؟ چرا باز کمک میکنند؟ چه شده است اینها را که در حضور آنها این مصایب واقع میشود و در محضر همه اینطور جنایتها واقع می شود و علاوه بر اینکه سکوت کردهاند تأیید میکنند، باز هم قرارداد کمپ دیوید را میخواهند تأیید کنند، باز هم طرح فهد را می خواهند تأیید کنند، باز هم اسرائیل را می خواهند بشناسند؟!»
واضح است که با چنین موضع محکم و صریحی هر نوع تلاش برای سازش ضمنی با موجودیت کثیفی مثل رژیمصهیونیستی از منظر اندیشههای بلند بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی بک خیال واهی و محکوم به شکست و نابودی است.
ضرورت باور به وعده الهی و اجتناب از منفیبافی در قضیه فلسطین
با مرور تاریخ عبرت آموز سرگذشت انبیاء الهی (علیهم السلام) و مشخصاً داستان زندگی و هجرت حضرت موسی (علیه السلام) در قرآن کریم و عهد عتیق، میتوان به کشف این حقیقت نائل آمد که منفیبافی و عدم اعتماد و اتکاء به خود یکی از عوامل عمده شکست پیروان ادیان توحیدی در طول تاریخ پرماجرای آنها است؛ چراکه طبق وعده الهی مستضعفین و مظلومان عالم در پایان شکوهمند تاریخ جهان پیروز و سربلند خواهند بود.
لکن با این همه در بین تمام ملت ها و تمدن های تاریخ هستند کسانی که با ناامیدی و خوشبینی مفرط به دشمن تیشه به ریشه خود و کشور خویش زدهاند. نمونه بارز این قسم منفیبافی و فقدان اعتماد به نفس را میتوان در عملکرد غیرعقلانی و به دور از حمیت سلطان محمدخوارزمشاه در هنگام حمله مغول به ایران دید. اگر پادشاه ایران در آن هنگام به جای سکنی گزیدن در جزیره دورافتاده آبسکون، با ایمان و عزمی راسخ به فکر تهیه سپاه و تهیج نیروهای ایرانی بود، قطعاً میزان تلفات و خسارات تمدن ایرانی به این میزان نبود.
اگر آن چنان که مشهور است، تاریخ را آزمایشگاه علوم انسانی بدانیم، باید گفت این اصل (لزوم اعتماد و اتکاء به خود و دوری از منفی بافی در برابر دشمن) در خصوص مقابله قهرمانانه ایران اسلامی با رژیم شیطانی صهیونیستی نیز صدق میکند.
به همین دلیل، رهبر دوراندیش انقلاب با ایمانی خللناپذیر به وعدههای الهی در تاریخ دهم آبان ماه 1402ش، طی فصل الخطاب خویش خطاب به آن دسته از مسئولین که با منفیبافیهای خود یأس و ناامیدی نسبت به وعدههای الهی را در جامعه ایرانی ترویج میکنند، فرمودند: «دنیای اسلام این را فراموش نکند که در این قضیّه مهم و تعیینکننده، آن کسی که در مقابل اسلام، در مقابل یک ملّت مسلمان، در مقابلِ فلسطینِ مظلوم ایستاد، آمریکا بود، فرانسه بود، انگلیس بود؛ این را دنیای اسلام فراموش نکند، این را بفهمند؛ در معاملاتشان، در معادلاتشان، در تحلیلهایشان فراموش نکنند این را که چه کسی ایستاده است و دارد روی این مردم مظلوم و ملّت مظلوم فشار میآورد؛ صِرف رژیم صهیونیستی نیست. البتّه ما شک نداریم که «اِنَّ وَعدَ اللَّهِ حَق»؛ وعدهی الهی حق است. وَ لا یَستَخِفَّنَّکَ الَّذینَ لا یوقِنون؛(۱) اینهایی که به وعدهی الهی یقین ندارند، با منفیبافیهای خودشان شما را باید متزلزل نکنند، سست نکنند. و انشاءاللّه پیروزی نهایی و نه چندان دیر، با مردم فلسطین و فلسطین خواهد بود.»
با احتساب این بیانات به عنوان مانیفیست فعلی نظام جمهوری اسلامی در میدان مبارزه با اسرائیل غاصب، افکار عمومی ملت مقاوم ایران اسلامی باید با ایمان به وعده الهی در خصوص سرنوشت محتوم صهیونیستها، خط بطلانی روی هر نوع منفی بافی و خودباختگی در این زمینه بکشد.
source