Wp Header Logo 1552.png
جنگ‌هایی برای تغییر ساختار منطقه؛ هدف نهایی طرح خاورمیانه جدید

در حالی که بسیاری از جنگ‌های منطقه‌ای با بهانه‌هایی ظاهری آغاز می‌شوند، شواهد تاریخی نشان می‌دهد که این درگیری‌ها اغلب پوششی برای اجرای طرح‌های ژئوپولیتیکی هستند؛ از جمله پروژه‌ای که اسرائیل و متحدان غربی‌اش برای تجزیه کشور‌های غرب آسیا دنبال می‌کنند. جمهوری اسلامی ایران در برابر این طرح‌ها به عنوان مهم‌ترین مانع و محور مقاومت نقش ایفا کرده و بار‌ها هدف حملات مستقیم و نیابتی قرار گرفته است.

خبرگزاری آنا_ عماد نجار: در تاریخ معاصر، کمتر جنگی را می‌توان یافت که آغاز آن صرفاً بر پایه یک علت یا حادثه مستقیم بوده باشد. ترور آرشیدوک فرانتس فردیناند در ۲۸ ژوئن ۱۹۱۴ میلادی جرقه‌ای برای آغاز جنگ جهانی اول بود، اما نه علت واقعی آن. حمله آلمان نازی به لهستان نیز زمینه‌ساز ورود فرانسه و بریتانیا به جنگ جهانی دوم شد، اما این نیز تنها پرده‌ای برای درگیری‌های عمیق‌تری بود که پیش‌تر طراحی شده بود.

از همین رو، جنگ‌های منطقه غرب آسیا را نمی‌توان صرفاً تقابل استعمارگران با محور مقاومت دانست. ریشه این درگیری‌ها به ادامه پروژه‌هایی بازمی‌گردد که از زمان مخالفت امپراتوری عثمانی با تشکیل حکومت یهودی در فلسطین آغاز شد و در قالب شعار «از نیل تا فرات» به گسترش نفوذ رژیم صهیونیستی انجامید. یکی از راهبرد‌های اصلی این پروژه، تجزیه کشور‌های منطقه و فروپاشی ساختار‌های دولت-ملت مستقل بود.

در این مسیر، موانع متعددی بر سر راه صهیونیسم بین‌الملل قرار گرفت. از شخصیت‌ها و گروه‌هایی که در ابتدا مخالف بودند و سپس به اردوگاه سازش پیوستند، تا جنبش‌هایی که با دستیابی به پیروزی‌هایی بزرگ نظیر انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷، ساختار جدی مقابله با رژیم صهیونیستی را بنا نهادند. ایران با تکیه بر مردمی با پیشینه‌ای فرهنگی، تمدنی و علمی، توانست پرچم استقلال را برفرازد و قدرتی مستقل و رو به رشد در سطح منطقه‌ای و جهانی شکل دهد.

جمهوری اسلامی ایران در دهه‌های اخیر به ستون اصلی محور مقاومت تبدیل شده است؛ محوری که فراتر از مرز‌های جغرافیایی، پروژه اشغال و تسلط رژیم صهیونیستی را به چالش کشیده است. از همین رو، برنامه‌های غرب و متحدانش در منطقه بیش از هر چیز بر تضعیف تهران تمرکز داشته است. در این مسیر، رژیم صهیونیستی به‌عنوان یک غده سرطانی در منطقه، نقش کلیدی ایفا کرده و با پشتیبانی آمریکا و بریتانیا، تلاش گسترده‌ای برای بحران‌سازی در ایران و کشور‌های پیرامونش داشته است.

یکی از پروژه‌های کلیدی اسرائیل، طرح «خاورمیانه جدید» است که از ابتدای دهه ۹۰ میلادی و با کلید زدن پرونده هسته‌ای ایران وارد فاز عملیاتی شد. در سال ۱۹۹۶ بنیامین نتانیاهو به صراحت تهران را به تلاش برای دستیابی به سلاح اتمی متهم کرد، در حالی که شواهدی مستقل برای چنین ادعایی ارائه نشد. این پروژه صرفاً مختص ایران نبود و کشورهایی، چون ترکیه، عربستان سعودی، سوریه، عراق و پاکستان نیز در نقشه‌های تجزیه و تغییر ساختار منطقه‌ای گنجانده شدند.

با بروز بحران سوریه و تحولات اخیر در غزه و لبنان، رژیم صهیونیستی برای نخستین‌بار توانست ایران را به‌طور مستقیم وارد وضعیت نیمه‌جنگی کند. در جریان جنگ ۱۲ روزه‌ای که علیه محور مقاومت شکل گرفت، جمهوری اسلامی ایران در نخستین واکنش، با حمله به یکی از پایگاه‌های آمریکا در منطقه، موازنه را بر هم زد. این حمله موجب شد طرف مقابل به‌سرعت پرچم آتش‌بس را برافرازد و از گسترش جنگ بپرهیزد.

اما آنچه در این تقابل بیش از هر چیز قابل توجه بود، توان کنترلی و هماهنگی تمامی اقشار ملت ایران در مقابله با جنگ تحمیلی بود. با وجود شهادت فرماندهان ارشد نظامی، دانشمندان هسته‌ای و شهروندان بی‌دفاع در حملات تروریستی، پاسخ‌های هوشمندانه و دقیق ایران روند جنگ را به سود محور مقاومت تغییر داد. شهر‌های تل‌آویو و حیفا به اهدافی سهل‌الوصول در معادلات نظامی تبدیل شدند و رژیم صهیونیستی بار دیگر از دستیابی به اهداف راهبردی خود ناکام ماند.

شکست طرح‌های جدید واشنگتن و تل‌آویو برای برهم زدن ساختار منطقه و تضعیف تهران، بار دیگر ثابت کرد که جمهوری اسلامی ایران نه‌تنها در سطح داخلی انسجام دارد، بلکه در سطح منطقه‌ای نیز به‌عنوان یک بازیگر تعیین‌کننده شناخته می‌شود. فریاد بلند ساخت سلاح اتمی و تهدید به جنگ از سوی دشمنان، چیزی جز نشانه‌ای از استیصال آنان در برابر اراده و اقتدار ایران اسلامی نیست.

چنانکه قرآن کریم در سوره طارق، آیه ۱۵ می‌فرماید:
إِنَّهُم یَکیدونَ کَیدًا
آنها پیوسته حیله می‌کنند…

source

rastannameh.ir

توسط rastannameh.ir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *