در گفتوگو با آنا تشریح شد
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی تأکید میکند که در دنیای پیچیده کنونی، سرمایههای فکری و هیجانی نقشی تعیینکننده دارند. ترکیب هوش هیجانی با تفکر ناب دو بال تحول سازمانی هستند که میتواند ساختارهای اداری ایران را از درون بازسازی کند. این همافزایی نه تنها بهرهوری و خلاقیت را افزایش میدهد ، بلکه با جلوگیری از اتلافهایی چون بیانگیزگی و استرس، پایههای یک اقتصاد انسانی، پویا و پایدار را تقویت خواهد کرد.
سید محسن طباطبایی مزدآبادی، در گفتوگو با خبرنگار اقتصادی خبرگزاری آنا، با توجه به نقش هوش مصنوعی در اثرگذاری برآینده اقتصاد کشور، گفت: در دنیای پیچیده و پرنوسان امروز، اقتصاد دیگر تنها بر پایه منابع مالی و فیزیکی شکل نمیگیرد؛ بلکه سرمایههای انسانی، هیجانی و فکری، نقشی تعیینکننده در پیشرفت کشورها ایفا میکنند. در این میان، هوش هیجانی بهعنوان توانایی درک، مدیریت و بهکارگیری احساسات در تصمیمگیریها، به یکی از مهمترین عوامل موفقیت در سازمانها و اقتصاد تبدیل شده است.
دبیرکل انجمن علمی اقتصاد شهری ایران، ادامه داد: اما زمانی که هوش هیجانی در کنار تفکر ناب و رویکرد تحول سازمانی هوشمند قرار گیرد، میتواند آینده اقتصادی کشورها را دگرگون سازد؛ زیرا ترکیب این سه، سازمانها را از درون بازسازی میکند و از دل انسانها، بهرهوری، خلاقیت و پایداری میسازد.
تفکر ناب و هوش هیجانی؛ دو بال تحول سازمانی
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی، تاکید کرد: تفکر ناب، فلسفهای است که هدف آن حذف اتلاف و تمرکز بر ارزشآفرینی است. وقتی این نگرش با هوش هیجانی تلفیق میشود، سازمانها میآموزند چگونه علاوه بر حذف اتلافهای فرآیندی، از اتلافهای انسانی نیز جلوگیری کنند اتلافهایی همچون بیانگیزگی، تعارض، استرس و فرسودگی شغلی.
وی ادامه داد: در چنین سازمانی، مدیران بهجای کنترل صرف، گوش میدهند، همدلی میکنند و تصمیمهای احساسی را با تحلیل منطقی ترکیب مینمایند. این همان نقطهای است که هوش هیجانی بهصورت عملی در خدمت تفکر ناب قرار میگیرد و فرهنگ تحول را میسازد.
به گفته طباطبایی مزدآبادی؛ در ژاپن، شرکتهای بزرگی مانند تویوتا، پاناسونیک و میتسوبیشی از دههها پیش تفکر ناب را با آموزشهای هوش هیجانی ترکیب کردهاند. آنها دریافتهاند که کارمندانی که احساس تعلق، اعتماد و احترام متقابل دارند، ده برابر مؤثرتر از سیستمهای پیچیده مدیریتی عمل میکنند.
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی گفت: در سوئد و دانمارک، سازمانهای اقتصادی دولتمحور، مدلهایی از «تحول سازمانی انسانی» را پیاده کردهاند که در آن مدیران بهصورت منظم مهارتهای هوش هیجانی را آموزش میبینند تا بتوانند در بحرانهای اقتصادی و اجتماعی تصمیمهایی شفاف و انسانی بگیرند.
وی تصریح کرد: در میان کشورهای اسلامی نیز، مالزی و امارات متحده عربی نمونههای شاخصاند. مالزی در اصلاح ساختار اداری خود، بر آموزش رهبران با رویکرد هوش هیجانی تأکید کرده و آن را با مدل تفکر ناب در فرآیندهای دولتی ترکیب نموده است. امارات نیز در شرکتهای بزرگ سرمایهگذاری خود از برنامهای به نام Emotional Lean Management بهره میبرد که هدف آن افزایش چابکی تصمیمات و بهبود روحیه کارکنان است — عاملی که مستقیماً به رشد پایدار اقتصادی منجر شده است.
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی گفت: در ایران، نظام اداری و سازمانی با چالشهایی، چون تمرکزگرایی، تصمیمگیری احساسی بدون تحلیل، ضعف در ارتباطات بینسازمانی و نبود فرهنگ یادگیری مستمر مواجه است. این مسائل، همان اتلافهایی هستند که تفکر ناب بر حذف آنها تأکید دارد.
دبیرکل انجمن علمی اقتصاد شهری ایران، تاکید کرد: ترکیب هوش هیجانی و تفکر ناب در نظام مدیریتی کشور، میتواند نقطه آغاز تحول سازمانی پایدار باشد. با پرورش مدیرانی که احساسات خود و دیگران را میشناسند، ارتباط مؤثر برقرار میکنند و تصمیمهای منطقی با رویکرد انسانی میگیرند، میتوان پایههای اقتصاد انسانی و خلاق را تقویت کرد اقتصادی که نهفقط بر سود، بلکه بر رضایت، اعتماد و انگیزه نیروی انسانی استوار است.
طباطبایی مزدآبادی با اشاره به مزایای استفاده از هوش هیجانی اشاره کرد وگفت: افزایش انگیزه و بهرهوری کارکنان: مدیران با درک هیجانات، افراد را با هدفهای سازمان همسو میکنند.کاهش تعارضات و اتلاف انرژی انسانی: تصمیمها بر پایه همدلی و گفتوگوی سازنده گرفته میشوند.افزایش نوآوری سازمانی: وقتی احساس امنیت و تعلق وجود دارد، خلاقیت نیز رشد میکند.توان پیشبینی و واکنش سریع در بحرانهای اقتصادی: مدیران با هوش هیجانی بالا، از تصمیمهای هیجانی در شرایط بحرانی پرهیز میکنند.افزایش اعتماد عمومی و سرمایه اجتماعی سازمانها: رفتارهای انسانی و اخلاقی، چهره اقتصادی کشور را ارتقا میدهد. که در کل این موارد می توانند در تحول سازمانی ناب سهم زیادی داشته باشند.
وی تصریح کرد: اگر سازمانها و نهادهای اقتصادی ایران از هوش هیجانی و تفکر ناب غافل بمانند، با خطرهایی جدی روبهرو خواهند شد. خطرهایی مانند گسترش بوروکراسی خشک و غیرانسانی.افزایش فرسودگی کارکنان و خروج نیروهای متخصص.تصمیمگیریهای هیجانی و کوتاهنگر.از بین رفتن خلاقیت و روح همکاری.و در نهایت، تضعیف بنیه اقتصادی کشور به دلیل نبود انسجام درونی.به زبان ساده، نبود تفکر ناب و هوش هیجانی، اتلاف پنهان در ساختار انسانی اقتصاد ایران است.
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی، تاکید کرد: آینده اقتصادی ایران، بیش از هر چیز به تحول در درون سازمانها و ذهن مدیران وابسته است. اگر سازمانها بیاموزند که احساسات را بفهمند، از دادهها بهدرستی بهره گیرند و فرایندها را ساده و انسانی کنند، آنگاه مسیر توسعه اقتصادی به شکلی طبیعی و پایدار هموار خواهد شد.
وی در پایان تاکید کرد که تفکر ناب، سازمان را از درون منظم میکند.هوش هیجانی، روح آن را زنده نگه میداردو ترکیب این دو، اقتصاد آینده را انسانی، پویا و پایدار میسازد.
source