Wp Header Logo 502.png

گروه فرهنگ و هنر «سدید»؛ هانیه شجاعی زند: هرچند بازار فیلم توقیفی از سال‌ها پیش داغ بوده و هست؛ اما اینکه اثری در ایران تولید شود که پیش‌فرض آن عدم دریافت مجوز باشد، پدیده نسبتاً جدید است. آثاری که پیش از تولید، اسپانسر خود را پیدا کرده و حتی لابی آنها برای رسیدن به جشنواره‌های مختلف بین‌المللی از قبل انجام شده است؛ لذا نه دغدغه فروش دارند و نه فرم ساخت آنها لزوماً جشنواره‌پسند است. هرچند تعداد این آثار اندک است، اما به دلیل سبک متفاوت آنها در پرداختن به سوژه‌ها بسیار قابل‌تأمل هستند. فیلم «کیک محبوب من» از جمله این آثار است.

فیلم «کیک محبوب من» به کارگردانی «مریم مقدم» و «بهتاش صناعی‌ها» در سال ۲۰۲۴ تولید شده و به موضوعی عمیق و تأمل‌برانگیز پرداخته است: «تنهایی انسان‌ها، به‌ویژه سالمندان.» برخلاف دیگر فیلم‌های زیرزمینی که بیشتر به یک بیانیه سیاسی شبیه هستند و ماجرای داستانی آنها از پیش مشخص است، «کیک محبوب من» بر سر یک مسئله اجتماعی ایستاده است و داستانی کاملاً انسانی دارد. کارگردان این اثر، گاه به ظرافت و گاه ناموزون همه کنایه‌های سیاسی خود را در قاب «تنهایی» گنجانده و داستان‌سرایی می‌کند. فیلم روایتی آرام از یک جامعه که روابط اجتماعی و خانوادگی در آن به‌سرعت در حال تغییر است را ارائه می‌دهد. هرچند انتخاب این سوژه قابل‌تحسین است، اما پرداخت داستانی و شخصیت‌پردازی فیلم به‌گونه‌ای است که در نقاطی از واقعیت جامعه ایرانی فاصله می‌گیرد. در واقع کارگردان بدون درنظرگرفتن زیست جامعه ایرانی، همان نسخه زندگی غربی را در یک قاب ایرانیزه شده، برای زنان می‌پیچید.

فیلم با تمرکز بر زندگی یکنواخت زنی که در میان‌سالی همسرش را ازدست‌داده و فرزندانش مهاجرت کرده‌اند، آغاز می‌شود و تنهایی او را به تصویر می‌کشد. این سوژه از نظر اجتماعی و روان‌شناختی ارزشمند است، اما با آنکه روایت یک زندگی عادی را به نمایش می‌گذارد، بیش از آنکه بر واقعیت اجتماعی ایران تکیه کند، داستان‌پردازی آن به سمتی انتزاعی می‌رود. درحقیقت فیلمساز سلسله عوامل مؤثر در شکل‌گیری تنهایی زنان جامعه ایرانی را تحولات اجتماعی و تاریخی پس از پیروزی انقلاب اسلامی می‌داند و در همین بستر، با نشانه‌گذاری حرفه‌ای و مرور خاطرات گذشته که به دوران پهلوی می‌رسد، تلاش می‌کند تا از تنهایی امروز فرار کند.

محمدحسین مطهری – دانش‌آموخته فلسفه – درباره فیلم می‌گوید: «فیلم تلاش دارد تا تناقض‌ها و کشمکش‌های میان زندگی روزمره مردم ایران و ساختار حکومتی را به تصویر بکشد. فیلم با تمرکز بر نمایش نسبت میان زندگی عادی مردم و دخالت‌های حکومتی در زندگی‌شان، بر نقش حکومت در برهم‌زدن آرامش و نشاط جامعه تأکید دارد. از جمله عناصر برجسته در این خصوص، نوستالژی سازی زندگی دو فرد سالمند است که در دوران پهلوی زندگی شیرینی را تجربه کرده‌اند. این بازگشت به گذشته، همراه با یادآوری آن دوران خوش، تقابل آشکاری با محدودیت‌های کنونی ایجاد می‌کند؛ محدودیت‌هایی که حضور گشت ارشاد به‌عنوان نماد اصلی آن، مانع لذت و آزادی مردم است. همچنین با نمایش تکرار خسته‌کننده زندگی روزمره، به مخاطب حس کلافگی و بی‌معنایی را منتقل می‌کند. شخصیت‌های اصلی که درگیر این یکنواختی هستند، در نهایت برای رهایی از این وضعیت به سمت امتحان یک تجربه جدید می‌روند. این تجربه، تلاشی برای بازخوانی زندگی ازدست‌رفته‌شان در دوران پیش از انقلاب است؛ دوره‌ای که از نگاه آن‌ها سرشار از معنا و لذت بوده است. در مجموع، فیلم با نمایش این تقابل‌ها و کشمکش‌ها، تصویری از تأثیر تحولات تاریخی و اجتماعی بر زندگی روزمره ارائه می‌دهد و تلاش می‌کند محدودیت‌ها، نوستالژی و جستجوی معنا را به‌عنوان مسائل کلیدی انسان معاصر به چالش بکشد.»

 

شخصیت‌پردازی کودکانه برای بزرگسالان!

یکی از مشکلات عمده فیلم، انتخاب کهن‌الگوی اشتباه برای شخصیت اصلی است. نمایش ویژگی‌های خامِ سرکش در رفتار زنی مسن، نه‌تنها با منطق روایی فیلم هم‌خوانی ندارد، بلکه از دید مخاطب نیز قابل‌پذیرش نیست.

یکی از مشکلات عمده فیلم، انتخاب کهن‌الگوی اشتباه برای شخصیت اصلی است. نمایش ویژگی‌های خامِ سرکش در رفتار زنی مسن، نه‌تنها با منطق روایی فیلم هم‌خوانی ندارد، بلکه از دید مخاطب نیز قابل‌پذیرش نیست. صحنه‌هایی مانند گفت‌وگویی که بر سر میز عصرانه ردوبدل می‌شود یا جستجوی هم‌خانه در خیابان، رفتارهایی است که بیشتر به نوجوانی ناپخته تا زنی با بلوغ عقلی شباهت دارد. این تناقض‌ها، تصویر شخصیت اصلی را در ذهن مخاطب خدشه‌دار می‌کند و او را از روایت فیلم دور می‌سازد. بااین‌حال، برخی دیگر از منتقدان، معتقدند که تصمیم مهین (زن نقش اول فیلم) برای خروج از قالب‌های سنتی و رفتارهایی که جامعه از او به‌عنوان یک زن مسن انتظار دارد، نشان‌دهنده شجاعت و تلاش او برای یافتن معنا و شادی در زندگی است.

اگر بپذیریم که بخشی از جامعه ایرانی برای فرار از تنهایی، همچون یک کودک، خواسته‌های خود را با پای‌کوبی در خیابان تمنا می‌کنند تا به سرخوشی و نشاط برسند، باز هم نسخه‌پیچی یک الگوی غلط، همیشه غلط باقی می‌ماند. «مهین» پس از اینکه تصمیم می‌گیرد تا خود را از بند تنهایی رها کند، یک‌بار تلاش ناکام در صف نانوایی دارد و بار دیگر در رستوران مردی تنها را می‌بینید که به انتظار او از ظهر تا شب را در خیابان می‌ایستد؛ درحالی‌که هیچ‌کدام را حتی اندکی نمی‌شناسد! این رفتارها ضمن زیر پا گذاشتن قواعد رفتاری در بین زنان که نوعی تحقیر را با خود به همراه دارد، نشان‌دهنده عدم شناخت قشر زنان تنها است.

 

روایت ناقص از علت‌ها و راه‌حل‌ها در مواجهه با تنهایی

«مهین» پس از اینکه تصمیم می‌گیرد تا خود را از بند تنهایی رها کند، یک‌بار تلاش ناکام در صف نانوایی دارد و بار دیگر در رستوران مردی تنها را می‌بینید که به انتظار او از ظهر تا شب را در خیابان می‌ایستد؛ درحالی‌که هیچ‌کدام را حتی اندکی نمی‌شناسد! این رفتارها ضمن زیر پا گذاشتن قواعد رفتاری در بین زنان که نوعی تحقیر را با خود به همراه دارد، نشان‌دهنده عدم شناخت قشر زنان تنها است.

به نظر می‌رسد کسانی که فیلم را به‌عنوان تلاشی برای دورزدن زندگی سنتی تعبیر می‌کنند، ابتدا باید تعریفی روشن از زندگی سنتی ارائه دهند. چرا که کارگردان نشان می‌دهد اتفاقاً این خانواده همه ویژگی‌های یک زن مدرن را داشته است (البته پیش از انقلاب) حالا آنکه در بروز آن مدت‌هاست دچار انزوا شده است. البته کارگردان بدش نمی‌آید تا ارزش‌های یک خانواده سنتی را به‌عنوان نشانی از عقب‌ماندگی جلوه دهد. فیلم تلاش می‌کند تنهایی شخصیت اصلی را به تصویر بکشد، اما شیوه‌هایی که برای رفع این تنهایی پیشنهاد می‌شود، نه‌تنها غیرمنطقی است، بلکه با عرف و هنجارهای جامعه ایرانی در تضاد است. جستجوی هم‌خانه در خیابان یا رفتارهای مشابه، در جامعه‌ای که بنیان‌های اخلاقی و اجتماعی قوی دارد، بیشتر به آسیب‌های اجتماعی منجر می‌شود تا راه‌حلی قابل‌پذیرش.

«کیک محبوب من» به‌خوبی نیاز به هم نوع را نشان می‌دهد؛ اما در پاسخ‌گویی به این نیاز، همه چیز را به یک رابطه لحظه‌ای و ناپایدار خلاصه می‌کند که در نهایت نیز به بن‌بست می‌رسد. درعین‌حال که این تصمیمات لحظه‌ای برای خوش‌گذرانی‌های کوتاه‌مدت، فاصله‌ای عمیق با کهن‌الگوی زنان دوراندیش و آینده‌نگر ایرانی دارد. زنی که تنهاست – فارغ از عقاید شخصی‌اش – اگر برای رهایی از این تنهایی به‌جای اتخاذ تصمیمی عاقلانه و پایدار، صرفاً به شب‌نشینی‌های سرخوشانه روی بیاورد، دست به انتخابی از سر ناآگاهی زده است؛ چراکه تنهایی پدیده‌ای لحظه‌ای نیست که با رفتاری لحظه‌ای پایان یابد. درحقیقت، فیلمساز دلیل این تنهایی را در زوجیت نمی‌داند؛ بلکه دست اتهامش به سمت خط‌قرمزهای حاکم در جامعه و قوانین است. او مانع اصلی تنهایی را حاکمیت و ارزش‌ها می‌داند؛ بنابراین هم‌خانة جدیدش هم نمی‌تواند این تنهایی را پر کند و با پایان‌بندی دفن مرد در باغچه خانه به‌دوراز چشم دستگاه‌های حاکم، بر بی‌اعتمادی بر نظام و تداوم تنهایی تأکید می‌کند.

فیلم راه‌حل درستی برای عبور از تنهایی نشان نمی‌دهد؛ زیرا در نمایش ریشه‌های تنهایی تعریف درستی ارائه نمی‌کند؛ بنابراین به راه‌حل درستی هم نمی‌رسد. فیلم در طول روایتش از عوامل بروز رخوت و تنهایی در شخصیت‌های داستان، حکومت را متهم می‌کند و تا پایان فیلم بر سر موضع خود باقی می‌ماند. البته توجه به این نکته بسیار حائز اهمیت است که فیلم همان قدر که در حال روایت مخدوش از جامعه است، نمایانگر بخشی از جامعه است که در سال‌های پس از پیروز انقلاب اسلامی با همان شیوه فکری تا به امروز خود را کشانده‌اند. در واقع فیلم به شما می‌گوید بخشی از جامعه که با همه فرازوفرودهای زندگی در حال زیست هستند، هنوز هم هیچ ارتباطی با اهداف جامعه‌سازی حاکمیت نداشته و ندارند. مرد و زن در «کیک محبوب من» هرچند در حال رفت‌وآمد در جامعه بوده و تا حدودی به قوانین ظاهری مسلط بر کشور تن داده‌اند؛ اما در خلوت خود، همان سبک زندگی گذشته خود را بیش از ۴۵ سال یدک کشیده‌اند. شاید این نوعی اذعان ناخواسته از سوی کارگردان باشد؛ اما او می‌گوید افکاری که روزگاری در خیابان‌ها و لب ساحل‌ها رواج داشته‌اند، امروز بدون تغییر به درون خانه‌ها کشیده شده‌اند.

 

تقابل دو نوع زن ایرانی؛ یک تقسیم‌بندی غیرمنصفانه!

«کیک محبوب من» به‌خوبی نیاز به هم نوع را نشان می‌دهد؛ اما در پاسخ‌گویی به این نیاز، همه چیز را به یک رابطه لحظه‌ای و ناپایدار خلاصه می‌کند که در نهایت نیز به بن‌بست می‌رسد. درعین‌حال که این تصمیمات لحظه‌ای برای خوش‌گذرانی‌های کوتاه‌مدت، فاصله‌ای عمیق با کهن‌الگوی زنان دوراندیش و آینده‌نگر ایرانی دارد.

فیلم با رویکردی ضمنی به تقسیم‌بندی زنان ایرانی می‌پردازد. در یک سو، زنان محجبه و سنتی به‌عنوان افرادی فضول و خسته‌کننده به تصویر کشیده می‌شوند که به مزاحمت برای دیگران می‌پردازند. صحنه‌ای که راننده‌تاکسی، زن سنتی خود را تمسخر می‌کند یا همسایه‌ای که با ظاهری سنتی نماد یک زن فضول و مزاحم را ایفا می‌کند. در سوی دیگر، شخصیت اصلی قرار دارد که به‌ظاهر نماینده زنانی است که در گذشته مدرن بوده‌اند. وقفه‌ای برای آنها پیش‌آمده و دوباره می‌خواهند به همان زندگی مدرن برگردند. زنی که به کافه می‌رود و نوشیدنی ممنوعه سفارش می‌دهد و ناگهان صدای اذان در کافه می‌پیچد گویای این است که این زن به کافه و الزامات آن آگاه است؛ اما این کافه از کارکرد خود خارج شده است. زندگی مهین و مهین‌ها در واقع به واسطه یک انقلاب دچار خدشه شده است و این همه حرف کارگردان است. این تقسیم‌بندی نه‌تنها سطحی و کلیشه‌ای است، بلکه گاهی لحن تمسخرآمیزی به خود می‌گیرد و به ایجاد فاصله میان مخاطب و روایت فیلم دامن می‌زند.

فاطمه مهربان – مستندساز و فعال فرهنگی – این تقابل را تهاجم می‌نامد؛ تهاجمی به باورهای مذهبی که از نوع اعتراض نیست؛ بلکه از نوع انزجار است، چرا که بسیار گل‌درشت بیان شده و در مسیر داستان به شکل یک مانیفست بیان می‌شود. او می‌گوید: «فیلم در نمایش این تقابل و انزجار عبور از خطوط قرمز را تجویز می‌کند. اصراری که سبب می‌شود تا روند داستان از مسیر طبیعی خود خارج شود و ذهن مخاطب را چندپاره کند. درحالی‌که مخاطب با داستان حس گرفته، باید انزجار کارگردان از گشت ارشاد را هم ببیند. کارگردان بخش حمام را که یک سکانس اضافی و بی‌جهت است را هم اضافه می‌کند تا مطمئن شود تمام خطوط قرمز را رد کرده است و انزجار خود را از خطوط قرمز به رخ مخاطب می‌کشاند. برخلاف پلان‌ها، دیالوگ‌ها و سکانس‌هایی که اگر هم حذف می‌شد، هیچ آسیبی به فیلم نمی‌رسید، در ادامه مرد حاضر در فیلم دچار عارضه‌ای می‌شود و زن از ترس مواجهه با پلیس به چیزی که در حریم خصوصی خودش رخ‌داده، تصمیمی می‌گیرد که به لحاظ قانونی جرم است. اما چرا این جرم را مرتکب می‌شود؟ به دلیل قوانین دست‌وپاگیری که ما داریم و این زن مجبور به تصمیمی می‌شود که اشتباه است و به لحاظ اخلاقی و قانونی جرم است؛ لذا سکانس پایانی توانست حرفی که فیلم‌ساز می‌خواهد بزند را بیان کند. خیلی راحت توانست جمهوری اسلامی را به چالش بکشاند، بدون اینکه بیانیه‌ای بدهد. به نظر من هنرمندانه بود. مخاطب با خود فکر می‌کند شاید اگر این زن با قوانین دست‌وپاگیر طرف نبود، نمی‌ترسید و رفتار دیگری می‌کرد. این پایان که ذهن مخاطب را درگیر می‌کند و رها نمی‌کند، باعث می‌شود که مخاطب به آن نتیجه‌ای برسد که فیلم‌ساز هم به آن نتیجه رسیده است.»

 

وجه تفاوت با آثار مشابه

برخلاف بسیاری از فیلم‌های ایرانی جشنواره‌پسند که جامعه را در قالبی «دیستوپیایی» و تاریک به نمایش می‌گذارند، «کیک محبوب من» تلاش می‌کند تصویری زیبا و دلنشین از خانه‌ای ایرانی ارائه دهد. لوکیشن فیلم با ظرافت انتخاب شده و حال‌وهوای آن سعی دارد حس گرما و زندگی را منتقل کند. بااین‌حال، این زیبایی ظاهری نمی‌تواند ضعف‌های داستان‌پردازی و شخصیت‌پردازی را جبران کند. تکیه بیش از اندازه فیلم به روایت یک زندگی روتین برای تماشاگر خسته‌کننده است و شاید مدیوم یک فیلم کوتاه می‌توانست بهترین قالب برای این فیلم باشد.

لحن آرام و ملایم فیلم در کنار تلاش برای نشان‌دادن جنبه‌های انسانی مسئله تنهایی، از نقاط قوت آن است. اما پیام فیلم به دلیل پرداخت ناقص شخصیت اصلی و رفتارهای نامتناسب او، گاهی در انتقال به مخاطب دچار اختلال می‌شود. تلاش برای پرکردن تنهایی با عشق و ازدواج مجدد پیام مثبتی است، اما نحوه پرداخت این پیام نه‌تنها مؤثر نیست، بلکه مخاطب را دچار شبهه می‌کند که آیا درد اصلی تنهایی است یا چیزی دیگر؟

هرچند فیلمساز تنهایی و کسالت مردم ایران را به قوانین و خط‌قرمزهای حکومتی و سنت‌ها – مانند حضور گشت ارشاد یا دخالت همسایه سنتی – نسبت می‌دهد، اما در پایان‌بندی فیلم، ناخواسته این ادعا را نقض می‌کند. آنجا که شخصیت‌های اصلی فیلم با عبور از تمام خط‌قرمزهایی که برایشان نماد تنهایی بود، با دورزدن پایبندی اخلاقی و ارزشی نه‌تنها به آرزوی خود نمی‌رسند، بلکه در گودالی عمیق‌تر سقوط می‌کنند. صحنه‌ای از حذف قوانین (مصرف بیش از اندازه شراب و یک قرص) باعث می‌شود مرد جان خود را از دست بدهد و زنی که با انتخاب مسیری نادرست برای فرار از تنهایی، به دام افسردگی افتد، به‌خوبی این تناقض را نمایان می‌سازد. این همان مسیری است که بسیاری از جوانان، با انتخاب‌های غلط و رفتن به بیراهه‌های پرخطر، در نهایت با پیامدهای تلخ آن مواجه می‌شوند. فیلم ناخواسته در انتها نشان می‌دهد که رهایی از محدودیت‌ها، بدون درنظرگرفتن ارزش‌ها و اخلاقیات، تنها سرابی است که به بن‌بست می‌انجامد.

در نهایت اینکه فیلم «کیک محبوب من» موضوعی انسانی و جهانی را انتخاب کرده که بسیاری از افراد – چه در ایران و چه در سایر نقاط جهان – با آن مواجه‌اند؛ اما ضعف در انتخاب کهن‌الگوهای مناسب، پرداختی انتزاعی و گاه غیرواقعی به داستان و نگاه دوگانه به شخصیت‌ها، باعث شده فیلم نتواند به اثری ماندگار تبدیل شود. این فیلم به‌جای ارائه راه‌حلی منطقی و مؤثر برای مسئله تنهایی، بیشتر حسی از رخوت و کلافگی را در مخاطب ایجاد می‌کند.

/ انتهای پیام / 

source

rastannameh.ir

توسط rastannameh.ir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *