Wp Header Logo 971.png

گروه فرهنگ و هنر «سدید»؛ «دیون برند» [1] – شاعر، رمان‌نویس و مقاله‌نویس کانادایی – کتاب جدیدی تحت عنوان «نجات» [2] نوشته است که به بازبینی متون کلاسیک ادبیات انگلیسی می‌پردازد تا شیوه‌های تأیید سرمایه‌داری، استعمار و برده‌داری در این آثار را تبیین کند. این شاعر و ادیب برجسته و ملک‌الشعرای سابق تورنتو به تأثیر ماندگار آثار کلاسیک در شکل‌دادن به دنیای مدرن می‌پردازد. او همچنین خواستار بازخوانی این آثار و مقاومت در برابر مشروعیت‌بخشیدن به بیماری‌های دنیای مدرن است که در آثار کلاسیک ادبیان غرب تجلی پیدا کرده است. او همچنین به یک سنت نویسندگی جایگزین می بپردازد که هنوز هم می‌تواند راهی برای رهایی از شیوه‌های کنونی ظلم و ستم باشد. مجله «The Nation» با «دیون برند» در مورد زیبایی‌شناسی سرمایه‌داری، رابطه رمان با استعمار و یک سنت ادبی جایگزین برای رمان کلاسیک انگلیسی به گفت‌وگو نشسته است.

 

چه چیزی شما را به نوشتن این کتاب درباره آثار کلاسیک ادبیات انگلیسی آن هم در حال حاضر سوق داد؟

دیون برند: زندگی ادبی من تحت‌تأثیر مداوم و گسترده متون ادبی انگلیسی قرن‌های ۱۷، ۱۸ و ۱۹ قرار دارد. این متون نه‌تنها بر آموزش‌های رسمی تأثیر گذاشته‌اند، بلکه بر ساختار روایت و نیز ساختارهای احساسی ما نیز تأثیر بسزایی داشته‌اند. به این معنا که این ادبیات، تأثیر زیادی بر نحوه نوشتن و درک ما از داستان‌ها و احساساتی که در آن‌ها وجود دارد، داشته است. بسیاری از منتقدان این پدیده را نوشته و تحلیل کرده‌اند؛ به‌ویژه «سایمون گی‌کان‌دی» [3] در کتاب «برده‌داری و فرهنگ ذوق» [4]، «ادوارد سعید» [5] در کتاب «فرهنگ و امپریالیسم» [6] و «لیزا لو» [7] در کتاب «صمیمیت‌های چهار قاره» [8] و بسیاری از دیگر نویسندگان ضد استعماری نیز درباره تأثیر این متون صحبت کرده‌اند. ما همه به‌صورت آگاهانه و ناآگاهانه در این متون غوطه‌ور هستیم. همان‌طور که در کتاب «نجات» می‌گویم، به نظر می‌رسد که ساختار روایت (یا همان نحوه بیان داستان) به‌گونه‌ای به متون ادبی قدیمی وابسته است و هنوز اثرات آن در عمق آن متون وجود دارد. عبارت «رسوب» به معنای لایه‌های قدیمی و اثرات گذشته است که به‌نوعی در حال حاضر نیز بر ما تأثیر می‌گذارد. این تأثیر تنها به لایه‌های سطحی محدود نمی‌شود، بلکه فرایندهای درک ما از جهان نیز در این ساختارهای روایی نهفته‌اند. به‌عبارت‌دیگر، چگونگی فهم ما از جهان و تجربیات زندگی‌مان تحت تأثیر این ساختارها قرار دارد و این در عمق روایت‌ها و ریتم آن‌ها احساس می‌شود.

برای نویسنده‌ای مانند من، همیشه درک زمینه و بافتی که آثار من در آن خلق می‌شوند و همچنین تأثیر آثار ادبی قبلی بر اثر خلق شده مهم بوده است. هر جنبه‌ای از نوشتن و داستان‌نویسی تحت‌تأثیر این مسائل است. به‌عبارت‌دیگر، نویسنده باید در نظر بگیرد که چگونه نوشته‌های او با متون، سنت‌ها و ساختارهای قبلی ارتباط دارند و چه چیزهایی از این سنت‌ها را تکرار و کدام یک را به چالش می‌کشد. داستان‌نویسی چگونه در این متون قرار می‌گیرد، آن‌ها را پیش‌فرض می‌گیرد و به مسیر این ساختارها ادامه می‌دهد؟ بنابراین آنچه من را به نوشتن این کتاب سوق داد، فرایند از هم گسستن نه‌تنها موضوع، بلکه فرایند بود.

 

شما در بخش‌های مختلف کتاب می‌نویسید که این آثار کلاسیک ادبیات انگلیسی بخشی از «زیبایی‌شناسی سرمایه‌داری» هستند و آن را باز تولید می‌کنند. این زیبایی‌شناسی‌ها چه چیزی هستند و چه کارهایی انجام می‌دهند؟

دیون برند: این متون از دورة استعمار و برده‌داری فرا آتلانتیکی برآمده و در آن غوطه‌ور بودند. آن‌ها و قهرمانانشان با سرمایه‌داری هم‌راستا بودند و به‌طورجدی تعلیمی بودند و البته هنوز هم هستند. سرمایه‌داری صرفاً یک فرایند اقتصادی نیست، بلکه احساسات و تجربیات حسی را نیز سازمان‌دهی می‌کند. این محصولات فرهنگی به‌نوعی زندگی خوب و زیبا – آنچه زیبا، دلنشین و مطلوب است – را ترویج می‌کردند و موقعیتی که از آن می‌توان زیبایی و مطلوبیت را مشاهده کرد، موقعیت سرمایه‌داری بود و هست. به یاد بیاورید که چند بار در این متون میزان درآمد سالانه قهرمانان ذکر شده است (بدون اینکه بخواهم بازی زبانی کنم) یا بدهی‌ها و ولخرجی‌های آن‌ها گزارش شده است. درک زیبایی و مطلوبیت در این آثار به نحوی وابسته به وضعیت مالی شخصیت‌های آن‌ها است و این محاسبات و ارزیابی‌ها جزء جدایی‌ناپذیر داستان‌ها به شمار می‌روند.

آثار کلاسیک ادبیات انگلیسی، بخشی از «زیبایی‌شناسی سرمایه‌داری» هستند و آن را بازتولید می‌کنند.

خواندن این متون اشکالی ندارد؛ اما برای من سؤال این است که «من چه می‌خوانم؟» چه اتفاقی می‌افتد وقتی که یک استاد دانشگاه یا منتقد به شما می‌گوید که یکی از این کتاب‌ها زیباست و پاراگراف‌هایی را که بسیار دلنشین هستند، نشان می‌دهد؟ یا وقتی که به شما گفته می‌شود باید تحت‌تأثیر این متون قرار بگیرید؟ البته سرمایه در هر دورة خاصی به شکل متفاوتی به نظر می‌رسد. ما در دوره‌ای زندگی می‌کنیم که کسب و به‌دست‌آوردن پول زیاد به‌عنوان زیبایی تلقی می‌شود و گفته می‌شود که افراد پول‌دار، «زیبا زندگی می‌کنند.» اشیاء پولی نماد یک زندگی زیبا، پرشور و لذت‌بخش هستند. در زمانه ما یک کیف برند «گوچی» و از این قبیل محصولات، نماد زیبایی، لذت و در نتیجه مطلوبیت هستند. اگر بتوانم آن‌ها را داشته باشم، احساس برتری می‌کنم؛ زیرا در این معادله، آن‌ها قابل‌دسترس و مطلوب هستند، اما هر کسی نمی‌تواند آن‌ها را داشته باشد. بخش لذت‌بخش آن‌ها در همین است که هر کسی نمی‌تواند آن‌ها را داشته باشد. اگر من آن‌ها را داشته باشم، از کسانی که ندارند، بهترم. این قاعده سرمایه‌داری و زیبایی‌شناسی آن است. هدف من این است که نشان دهم چگونه این موضوع به‌عنوان یک حس عمومی برآمده از عقل سلیم وارد رمان می‌شود.

 

پس چرا بیشتر کتاب شما بر رمان تمرکز دارد نه بر روی مثلاً درام؟

دیون برند: مهم است که بدانیم رمان در مقایسه با سایر قالب‌های ادبی مانند درام، به طور گسترده‌تری در جامعه شناخته شده و مورد استفاده قرار گرفته است. این یک نوع ابزار جدید بود که به‌سرعت و به طور مؤثر در تمام سیستم‌های آموزشی استعماری فراگیر و مورد استفاده قرار گرفت.

رمان از دوره انباشت عظیم ثروت توسط اروپا از طریق سرکوب، تحقیر و فقیرسازی بیشتر بخش‌های جهان ناشی می‌شود. در داستان‌هایی که باید در مورد فتح، شکل جدید جهان، سیاه‌پوستان، بومیان، طبقات متوسط در حال ظهور و حمایت بورژوازی از پروژه انباشت سرمایه و به‌ویژه متوقف کردن اشرافیت روایت شود، رمان وارد می‌شود و نه‌تنها به بازنمایی این تحولات می‌پردازد، بلکه از ابزارها و ساختارهای سرمایه‌داری برای انتقال این داستان‌ها و مفاهیم استفاده می‌کند. به‌عبارت‌دیگر، قالب ادبی رمان، عمیقاً در روایت و تحلیل تحولات اجتماعی و تاریخی مهمی که پس از دوران استعمار شکل گرفت، دخالت دارد. رمان یک زبان جدید می‌سازد؛ مانند اینکه سرمایه، ماشین‌های جدیدی می‌سازد. این یک شکل روایی برای همراهی با ظهور بورژوازی آن دوره و نحوه زندگی و ادامه آن ایجاد می‌کند. فقط به ارتش‌ها نیاز نیست؛ بلکه به آموزش هم نیاز است: آموزش در مورد موقعیت اجتماعی که با یک ضرورت معنوی پشتیبانی می‌شود.

 

و آن رمان‌ها هنوز ادامه دارند؟

دیون برند: تأثیرات متونی که بخشی از آن پروژه استعماری بودند، هنوز به‌شدت احساس می‌شوند و در این لحظه دوباره مورد استفاده قرار می‌گیرند. آن لحظه هنوز به پایان نرسیده است، حتی اگر ۴۰۰، ۳۰۰ یا ۲۰۰ سال از تولید آن متون گذشته باشد. آن‌ها اکنون به‌قدری در آثار معاصر ریشه دوانده‌اند که دیگر به‌راحتی قابل‌مشاهده نیستند. از آن جا که این آثار برای یک نوع خاص از حکومت‌داری اهمیت دارند، به امری بدیهی تبدیل می‌شوند، ساختار ادبی آن‌ها به امری عادی تبدیل می‌شود و تفسیرهای آن‌ها نیز به امری بدیهی تغییر پیدا می‌کنند. دوره آن‌ها تنها دوره خودشان نیست؛ آن‌ها بر زندگی‌هایی که می‌گذرانیم سایه می‌افکنند. وضعیت کنونی ما از آنچه در آن متون روایت شده و از شیوه‌های تولید آن متون ناشی می‌شود شکل می‌گیرد. آن متون همچنان بازنویسی می‌شوند؛ زیرا سیستمی که آن‌ها را تولید کرده، سیستمی در حال تحول است که آن‌ها را پشت سر نمی‌گذارد؛ بلکه در فرایندهای کنونی جامعه نیز درگیر می‌کند.

آثار کلاسیک ادبیات انگلیسی، زندگی زیبا و دلنشین را در قالب سرمایه‌داری به تصویر می‌کشند.

همه داستان‌های روایی صرفاً سرمایه‌داری را بازتولید نمی‌کنند. این‌گونه نیست که هیچ‌گاه نتوان از آن مرزها عبور کرد. این یک ساختار تک‌بعدی نیست که تفکر تک‌بعدی را تحمیل کند. اما هر بار که به نوشتن می‌پردازم، باید به‌دقت بررسی کنم که چگونه می‌توانم دنیای اطراف را بازتولید کنم بدون اینکه به طور ناخواسته نظام سرمایه‌داری را بازتولید کرده باشم؟ من نگرانم که تصویرسازی من از دنیای اطراف، به تقویت و تداوم ساختارهای اقتصادی و اجتماعی سرمایه‌داری منجر شود. ساختارهای اقتصادی و اجتماعی سرمایه‌داری آن‌قدر در زندگی روزمره ما نفوذ کرده‌اند که دیگر نمی‌توانیم خود را خارج از آن رژیم ببینیم. کدام بخش از جنبه‌های زندگی من است که تحت‌تأثیر نظام سرمایه‌داری قرار نگرفته یا می‌تواند متفاوت باشد.

من به آن نوع اقتصاد وابسته‌ام، زیرا در مدار آن زندگی می‌کنم. اما بااین‌حال چگونه می‌توانم به طور متفاوتی بنویسم و آنچه فردریک جیمسون[9] «انحصار تفسیر» می‌نامد یا همان انحصار قدرت را بشکنم؟ چگونه می‌توانم آنچه را که خارج از نظام سرمایه‌داری هستند و جنبه‌هایی از زندگی و هویت من که تحت‌تأثیر نظام سرمایه‌داری قرار نگرفته است را بازیابی کنم؟ جنبه‌هایی که البته به طور قابل‌توجهی کوچک شده است. اکنون زندگی من چیست؟

 

اگرچه بیشتر این کتاب در مورد خواندن است، اما به نظر می‌رسد که شما می‌گویید تا حدی به نحوه نوشتن نیز مربوط می‌شود؟

دیون برند: بله! در یک جمله چه چیزی نهفته است؟ چگونه باید این جمله را آغاز کنم؟ من چه چیزی را منتقل می‌کنم؟ چگونه سرعتی که در نوشتن یک جمله وجود دارد – یعنی ریتم و حرکتی که جمله ایجاد می‌کند – و همچنین موضوع انتخاب شده یا همان محتوای جمله می‌تواند بر آنچه او می‌خواهد بیان کند یا به مخاطب منتقل کند تأثیر بگذارد؟

دوستی داشتم که یک بار به من گفت او اولین جمله یک رمان را که می‌خواند، می‌فهمد آن رمان چه هدفی دارد. او منظورش این بود که از نظر طبقه، نژاد و جنسیت، رمان چه کسی را به‌عنوان مخاطب در نظر گرفته است و چه کسی را ارج می‌نهد و حمایت می‌کند. همچنین ارزش این را دارد که بپرسیم: چه کسی «قاعده‌ای» را ایجاد کرده که در یک رمان، شخصیت اصلی چه مراحل تحولی را طی کند؟

من نمی‌گویم که تمام رمان‌ها این کار را انجام می‌دهند؛ اما دیدگاه غالب این است که نوشتن رمان در این دوره در اروپا و آمریکا، باید یک فرایند تحولی را بر اساس نظام سرمایه‌داری طی کند. این قاعده در هر کتاب خودیاری[10]، برنامه تلویزیونی و هر چیز دیگری تکرار می‌شود. اگر سرمایه‌داری این‌قدر عالی است، چرا ما به همه این مطالب خودیاری نیاز داریم؟

 

بسیاری از آنچه شما گفتید با برخی از تاریخ‌های مارکسیستی رمان مطابقت دارد. شاید این خیلی مبهم باشد، اما من در مورد رابطه شما با مارکس و مارکسیسم کنجکاو هستم.

بسیاری از نویسندگان ضد استعماری مثل «ادوارد سعید» در کتاب «فرهنگ و امپریالیسم» به تأثیر ادبیات کلاسیک انگلیسی در ترویج برده‌داری و امپریالیسم پرداخته‌اند.

دیون برند: رابطه من با مارکسیسم؟! من درباره‌اش چیزهای زیادی یاد گرفته‌ام. دوست دارم جوکی که «نگوگی وا تیونگو» [11] یک‌بار هنگام بازدید از تورنتو گفت را به یاد بیاورم. من ریاست یک پنل با حضور او و چند نویسنده دیگر را بر عهده داشتم. یکی از حضار از جا بلند شد و از او پرسید: «آیا شما مارکسیست یا چیزی شبیه به آن هستید؟» او پاسخ داد: «مارکس طبقه کارگر را اختراع نکرد، فقط آن را توصیف کرد.» [خنده] این دیدگاه من است. کارهای مارکس تأثیر زیادی بر من گذاشته و برای توصیف دنیایی که در آن زندگی می‌کنم و تاریخی که از آن آمده‌ام ثمربخش است. کافی نیست، اما من در جست‌وجوی یک کتاب مقدس یهودی یا مسیحی نیستم. اصلاً من مذهبی نیستم. من به دنبال چیزهایی هستم که به من کمک کند تا دنیا را توصیف کنم. مارکس این کار را به طرز شگفت‌انگیزی انجام می‌دهد. همچنین «سی. ال. آر. جیمز» [12]، «اریک ویلیامز» [13]، «جورج پادمور» [14]، «کلاودیا جونز» [15]، «آنجلا دیویس» [16] و بسیاری دیگر نیز در من تأثیر گذاشته‌اند. جنبش‌های اجتماعی و سیاسی که در واکنش به استعمار و امپریالیسم شکل‌گرفته‌اند نیز در من تأثیر گذاشته‌اند؛ بنابراین هر کس باید به طور عمیق و دقیق به دنیای اطراف خود نگاه کند و دربارة مواضع سیاسی خود تأمل کند و رویکردی انتقادی نسبت به مسائل داشته باشد.

 

شما به دنبال یک تئوری یا توضیح کلی نیستید که همه چیز را به‌صورت ساده و یکپارچه توضیح دهد. بلکه در عوض، شما سعی دارید به عمق مسائل بپردازید و جنبه‌های مختلف و پیچیده‌تری از موضوعات را روشن کنید.

دیون برند: ما در زمان و در فرایند زندگی می‌کنیم. من از کتاب «سرمایه» مارکس به‌عنوان یک الگو برای همه چیز استفاده نمی‌کنم. این کتاب یک دوره خاص را توصیف می‌کند و نوعی مطالعه سیاسی، جامعه‌شناختی، اقتصادی از بریتانیا در یک دوره خاص است. برای من، مارکسیسم یک روش است، نه یک نسخه. من باید به این توجه کنم که اکنون چگونه زندگی می‌کنیم، چه ترتیبات اجتماعی اکنون وجود دارد و چگونه می‌توانم از آن روش برای تحلیل مسائل و موضوعات جدید استفاده کنم. مسئله برده‌داری فرا آتلانتیکی در آن اثر به‌صورت جزئی اشاره شده است، اما روش تحلیل آن درباره سرمایه‌داری و تولید سرمایه‌داری هنوز معتبر است. از آن زمان اتفاقات زیادی افتاده است و باید مورد لحاظ قرار بگیرند.

 

در کتاب، شما همچنین به جایگزینی برای سنت کلاسیک رمان انگلیسی اشاره می‌کنید. این سنت‌های جایگزین چه چیزی را ارائه می‌دهند؟

دیون برند: نامه‌های «ایگناتیوس سانچو» [17] و کتاب «اوتوباه کگوآنو» [18] هم‌زمان با نوشتن این رمان‌ها نوشته می‌شوند. تفکر ضد برده‌داری آنها – موقعیت اخلاقی‌شان که برده‌داری را نفرت‌انگیز می‌داند – در حالی در حال شکل‌گیری است که دیدگاه دیگری درباره جهان و اقتصاد آن در داستان‌های روایی نوشته و تأیید می‌شود. تفکر آنها در این نبرد شکست می‌خورد. تفکر ضد برده‌داری آنها در برابر آثار ادبی کلاسیک ناشی از سرمایه‌داری شکست می‌خورد.

این آثار از سانچو، کگوآنو، ماری پرینس[19] و هریت جیکوبز[20] باوجود بحث و انتقاد از نابرابری‌ها و ظلم‌های ناشی از استعمار و برده‌داری، گاهی به‌گونه‌ای تفسیر می‌شوند که گویی نویسندگانشان تمایل دارند به ساختارهای قدرت غالب بپیوندند. اما این آثار در حقیقت هشداری به آن ساختارهای غالب هستند و انتقادی به نظام‌های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی موجود به شمار می‌روند. آنها به ساختار غالب، ساختار اقتصادی – اجتماعی، سیاسی و زیبایی‌شناختی غالب اعتراض می‌کنند. اما تحت‌فشار آن قدرت، این آثار به‌گونه‌ای خوانده می‌شوند که گویی می‌خواهند بخشی از آن ساختارها باشند.

 

https://www.thenation.com/article/culture/dionne-brand-salvage-interview/

/ انتهای پیام / 

source

rastannameh.ir

توسط rastannameh.ir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *