به گزارش خبرنگار آنا، ابوالفضل فیروزی شاعر و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد یادگار امام خمینی(ره) به مناسبت دهه «ولایت و امامت» مثنوی «شیعه نامه» را که بیت بیتش مقتبس نصوص آیات، روایات، ادعیه و زیارات مأثوره بوده، سروده است.
«شیعه نامه»
شیعه یعنی دست بیعت با خدا
بر سر عهدت بمانی پا به جا
شیعه یعنی دست بیعت با علی
گر وفاداری به عهدت «یا علی!»
شیعه یعنی خط سرخ مرتضیٰ
از مدینهی علم تا شهر خدا
شیعه یعنی آن «حیات طیّبه»
اسوهات باشد علی و فاطمه
شیعه یعنی روبرویی با خدا
رو نگردانی ز «آل مصطفیٰ»
شیعه یعنی تابع محض رسول
حق زند بر قلب تو مُهر قبول
عبد حق باشی به تسلیم و رضا
خویش را سازی رها از «ماسوا»
در مصاف تندباد «قول زور»
«ثبّت الله قلبکم فی نفخ صور»
خاک گردی پیش پای اولیا
پاک باشی از نجاسات هوا
شیعه یعنی وارث خون خدا
از دم هابیل تا هر کربلا
شیعه یعنی پیرو «صادق» شدن
این دو روزهٔ عمر را عاشق شدن
شیعه یعنی، چون شهید مهلقا
تشنگی، تا خوردن آب بقا
شیعه یعنی هجرتی پرماجرا
از طلب، تا بیکران بحر فنا
شیعه یعنی در تلاشی مستدام
تا ملاقات خدای ذوالکرام
شیعه یعنی شورش و خون و قیام
نان و شمشیر و نماز و والسّلام
شیعه یعنی پیش از مرگ و فنا
ذبح سازی نفس خود را در منا
هرکجا باشی، هوایت کربلا
هر دمت باشد نوای نینوا
جسم چاکت بیکفن در خاک و خون
جان پاکت باشد از هستی برون
شیعه یعنی بیریا، یکلاقبا
پرتلاش و مخلص و کم ادّعا
شیعه یعنی عشق یعنی بندگی
شور و غوغا، در تمام زندگی
شیعه یعنی باش در لیل و نهار
راهب محراب و شیر کارزار
شیعه یعنی «تائبون العابدون»
حامدون الراکعون السّاجدون
صابرون شاکرون فی کلِّ حال
اهل حال و نیست اهل قیلوقال
صادق است و صالح و صاف و صریح
آمر معروف و ناهی از قبیح
شیعه یعنی در خطرها کن خطر
با خدای خویش، دائم همسفر
شیعه یعنی درد و داغ وابتلا
کربلا در کربلا در کربلا
شیعه یعنی غرقهٔ دریای خون
سالک مفتون صحرای جنون
شیعه یعنی شرح خونین فراق
از حجاز و قدس، تا شام و عراق
شیعه هرروزش چو عاشوراستی
کربلایش هرکجا برپاستی
قال مولانا امام الانس وجانّ.
تحت ظلّ السیف حُور والجنان»
چهرهٔ حوران نگر در تیغ تیز
گر نداری این هوس واپس گریز
شیعه یعنی انتظار انتقام
در رکاب صاحب تیغ و قیام
شیعه یعنی انتظاری پرامُید
چُون بمیرد، اجر او، اجر شهید
شیعه یعنی منتظر هر بام و شام
تا برآید تیغ مهدی (عج) از نیام
بر لبانش شعلههای سوز و آه
در شب تاریک باشی مثل ماه
شیعه یعنی شاخص و معیار باش
در هجوم فتنهها «عمّار» باش
شیعه یعنی «بوذر» و «مقداد»ها
بر سر بیدادها، فریادها
شیعه یعنی میثم تمّارها
نخل تو گردد برایت دارها
چون «اویس» ومثل «مالک» با ولیٌ
«هو علی» گویان خفیّ و در جلّی
چون «مدرّس» با دیانت در قیام
با سیاست باش حتی در سلام
«بوذری»کیش و «بهشتی»وار باش
توی چشم دشمنانت خار باش
چون «سلیمانی» جهادی بیامان
مثل «چمران» در نشانی بینشان
«همّت» و «خرّازی» چون «باقری»
مثل «زینالدّین» ومثل «باکری»
شیعه میسازد به درد و نوش و نیش
سرخ دارد روی، با سیلی خویش
همچو شمعی گرچه میخندد به لب
در دلش، سوزی نهان دارد به شب
کرده دل روشن به شمع اشک و آه
نیست در او ظلمت و داغ گناه
شیعه اندوهی گران دارد نهان
تا غم غیبت سرآید، ناگهان
شیعه میتازد، نمیسازد به ظلم
گرچه سربازد، نمیبازد به ظلم
شیعه یعنی در جهادی بیدرنگ
گه قلم دارد به کف، گاهی تفنگ
شیعه یعنی رقص خون در گردباد
شعر سرخ درد از حلقوم داد
هست دائم در قعود و در قیام
گه سلاح او حسام و گه کلام
چون «کُمَیت» و چون «فرزدق» با زبان
میستیزد با سیاهی بیامان
شیعه دلخوش نیست تنها با دعا
بلکه خالی کرده دل از ماسوا
نیست تنها شیعگی ریش و سبیل
بلکه گیرد دست از «ابن سبیل»
گرچه باشد غرق در تسبیح و دلق
واکند هر دم گره از کار خلق
بر دل آئینهاش نور خدا
در سرش اندیشه شور خدا
باوقار و با گذشت وبامرام
چشم پوشد از خیالات حرام
شیعه یعنی خلق از شرّش مصون
خیر او بر دیگران گیرد فزون
خادم خلق است و دربند خدا
پر ز عشق و شور و خالی از هوا
بینیازی دارد از خلق لئیم
رو نیندازد، مگر نزد کریم
نیست او را شُحّ نفس حیلهباز
دستودلباز است در عین نیاز
شیعه یعنی بذل مال و بذل جان
رستمانه بگذری از هفتخوان
بگذری از هفتخوان آسمان
از قصور و حور و غلمان جنان
جسم تو با خلق و جانت با خدا
هفت وادی طی کنی بیدستوپا
جمله باشی نوش و دور از هرچه نیش
کور مردم باشی وبینای خویش
قبله باشی تا شوی قبلهنما
دائماً در جنگ باشی با هوا
با فقیران همنشین و همسفر
با یتیمان بهتر از مام و پدر
گرچه باشد صاحب خوان و فدک.
غالب قوتش بود نانونمک
شیعیان را نیست این رسم و مرام
سفره اسراف و رنگین و حرام
سفره شیرین و چرب وپرملات.
از تو گیرد لذت صوم وصلات
شیعه یعنی زیر چتر مرتضیٰ
مشتعل از عشق آل مصطفیٰ
شیعه امروزش، به از دیروز اوست
چون که دائم با خدایش روبروست
شیعه همساز نوای «نی نوا» است
روزش عاشورا و جایش کربلاست
شیعه یعنی جان تو جان ولی
مشتعل باشی تو از عشق علی
گر بخواهی وصف شیعه، یککلام
خطبه هَمّام برخوان والسّلام
source