جوان آنلاین: چند روز قبل مرد جوانی سراسیمه به اداره پلیس تهران رفت و از گم شدن ناگهانی همسر و دو فرزندش شکایت کرد. مرد افغان به مأموران گفت: «چند سالی است برای زندگی و کار به ایران آمدهایم. محل زندگیمان خانهای در یکی از خیابانهای جنوب شهر است و همراه همسر و دو فرزند خردسالم زندگی میکنم. مدتی قبل برای انجام کاری به شهرستان رفتم. کارم آنجا طول کشید و در این مدت با همسرم تلفنی در تماس بودم. چند روز آخر تماسی نداشتیم تا اینکه دیروز با همسرم تماس گرفتم و میخواستم به او بگویم در راه برگشت به تهران هستم، اما جواب نداد. ساعتی قبل وارد خانهام شدم، خبری از همسرم و فرزندانم نبود. ابتدا فکر کردم خانه بستگان و دوستان رفتهاند، اما به هر جایی سر زدم آنها نبودند. الان نگرانم برای آنها اتفاقی رخ داده باشد.»
فرضیههای جنایی
با طرح شکایت مرد جوان، پرونده روی میز قاضی عظیم سهرابی، بازپرس شعبه نهم دادسرای امور جنایی تهران قرار گرفت. نخستین گام تیم جنایی، بررسی احتمال وقوع حادثه یا سانحه بود. تماس با بیمارستانها، اورژانسها و حتی پزشکی قانونی در دستور کار قرار گرفت، اما هیچ رد و نشانی از همسر و کودکان مسعود پیدا نشد.
در شاخه دوم تحقیقات، فرضیه آدمربایی برای تیم جنایی مطرح شد. تیم تحقیق بر این باور بود که شاید زن جوان به همراه دو کودک قربانی باندهای قاچاق انسان یا گروگانگیری شده باشند. با این حال مشخص شد هیچ تماسی از سوی آدمربایان برای اخاذی یا موارد دیگر گرفته نشدهاست. در بررسیهای اولیه نیز مشخص شد بشیر نه اختلاف مالی یا خانوادگی جدی با کسی دارد و نه دشمنی که بخواهد چنین نقشهای علیه او طراحی شود و به همین دلیل فرضیه آدمربایی هم رنگ باخت.
ردپای پدر زن
در حالی که مأموران به دنبال سرنخهای تازهای بودند تا ردی از زن جوان و دو فرزندش پیدا کنند، شاکی دوباره به اداره پلیس رفت و ادعا کرد پدرزنش از ماجرای گم شدن همسرم و فرزندانش با خبر است.
وی گفت: «همان زمانی که برای کار همراه خانوادهام به ایران آمدم، به اصرار پدرزنم بود که در ایران مشغول به کار است. من تصمیم داشتم پس از مدتی وقتی پسانداز کردم، دوباره به کشور خودم برگردم و به کار کشاورزیام مشغول شوم، اما پدرزنم همیشه مخالفت میکرد. سر همین موضوع ما همیشه با هم اختلاف داشتیم و او مرا تهدید میکرد که نباید به افغانستان برگردم، اما من تصمیم خودم را گرفتهبودم و میخواستم به افغانستان برگردم.»
انتقال به ترکیه
شاکی ادامه داد: «پدرزنم وقتی فهمید تصمیمم جدی است، دنبال فرصتی بود تا زن و فرزندانم را از من جدا کند. مدتی قبل برای کار به سفر رفتم و پدرزنم از این فرصت استفاده کرد و در نبود من خانوادهام را به صورت غیرقانونی به کشور ترکیه فرستاد. وقتی از سفر برگشتم و اعضای خانوادهام ناپدید شدهبودند، من خیلی نگران بودم، اما پدرزنم اصلاً نگران نبود و به من میگفت اتفاقی نیفتادهاست تا اینکه از طریق بستگانم فهمیدم او خانوادهام را به کشور ترکیه فرستادهاست. پدرزنم همیشه میگفت یا باید دختر و نوههایش در تهران بمانند یا باید آنها را به یکی از کشورهای اروپایی ببرم. من از پدرزنم به اتهام آدمربایی شکایت و تقاضای رسیدگی دارم.»
با به دست آمدن این اطلاعات بازپرس ویژه جنایی دستور داد همزمان با تحقیق از پدر زن شاکی سوابق مرزی نیز بررسی شود و در صورت تأیید خروج، با پلیس بینالملل (اینترپل) مکاتبه شود تا محل زندگی زن و کودکان در ترکیه شناسایی گردد.
تحقیقات درباره این حادثه ادامه دارد.
source