وقتی رئیسجمهور یک کشور تبدیل میشود به مدیرعامل یک پلتفرم اشتراکی و از کاربرانش ماهیانه ده دلار طلب میکند تا بتوانند پستهایشان را ویرایش کنند و پیشنویسها را بین دستگاهها همگام کنند. این دقیقاً همان لحظهای است که باید پرسید آیا مقام عالی اجرایی باید برای تأمین درآمد به عضویت پولی کاربران متوسل شود یا اینکه ما تازه داریم معیارهای خودکفایی در عصر دیجیتال را بازتعریف میکنیم! حقیقت اما این است که بسته Patriot با قیمت ۹.۹۹ دلار امکاناتی مثل ویرایش پست، دسترسی به پیشنویسها و تبدیل امتیازهای پلتفرم به توکن CRO را معرفی کرده که بیش از هر چیز شبیه یک فروشگاه درونبرنامهای رئیسجمهوریمحور به نظر میآید.
به گزارش رسانه اخبار فناوری تکنا، اگر فکر میکنید این فقط نمایش ویژگیهای ساده است، نیمنگاهی به ترازنامه بیندازید: Trump Media نهتنها به دنبال درآمد اشتراکی است بلکه اخیراً دست به خرید انبوه توکن Cronos زد و میلیاردها دلار برنامهریزی شده برای ایجاد یک خزانه دیجیتال حول این توکن دارد. شرکت قراردادی با Crypto.com نهایی کرده و حدود ۱۰۵ میلیون دلار در CRO سرمایهگذاری کرده است، بخشی از یک برنامه بزرگتر برای ساختن یک استراتژی خزانهای ۶.۴ میلیارد دلاری که قرار است توکن را به هسته اکوسیستمِ رسانهای تبدیل کند. اینکه یک پلتفرمِ خبری-اجتماعی تبدیل شود به بازوی فروشِ یک دارایی رمزارزی، هم به لحاظ مدل کسبوکار و هم به لحاظ تضاد منافع، پرسشهای جدی ایجاد میکند.
طنزِ ماجرا وقتی کامل میشود که بدانیم همین شرکت در سهماهه اول عملکرد مالی چندان دلگرمکنندهای نداشته و تنها ۸۲۱ هزار دلار درآمد گزارش کرده و زیانی میلیوندلاری را به ثبت رسانده است. بنابراین مدل درآمدیِ جدید با ترکیبی از اشتراک ماهانه و تسلط به یک توکنِ رمزارزی، بیش از همه شبیهِ تلاشی برای پوشاندن یک تراز مالی آسیبپذیر است تا نوآوریِ محض. پرسش روشن برای خواننده فناوری این است که آیا این «پوششِ درآمدی» پایدار است یا صرفاً تزیینِ لحظهای برای فرافکنیِ ضعفِ کسبوکار؟
از منظر محصول و تجربه کاربری هم ما با ترکیبی آشنا اما نامتناسب روبهرو هستیم: امکاناتی مثل ویرایش پست یا همگامسازی پیشنویسها سالهاست در پلتفرمهای بزرگ وجود دارد، اما قراردادنِ این قابلیتها در پشتِ دیوارِ پرداختی و بستنِ امکانات عادیِ اجتماعی بهمعنای اهرمسازیِ کاربر برای درآمدزایی است. وقتی در کنار این رویکرد، توکنِ اختصاصیِ پلتفرم هم به عنوان «ارزشِ درونپلتفرمی» ترویج میشود، سوالِ اخلاقیِ مهمی مطرح میشود: آیا کاربران و شهروندان باید هزینه بخشی از «حضور اجتماعی» خود را به عنوان مالیاتِ دیجیتال بپردازند تا صرفاً بتوانند همان کاری را بکنند که در سایر شبکهها رایگان است؟
در لایه حقوقی و سیاسی ما با تهدیدهایی روبهرو هستیم که به سادگی قابل نادیدهگیری نیستند. تداخلِ نقشِ سیاسی و اقتصادی، قرار گرفتنِ رئیسدولت در موقعیت تصمیمگیری درباره سیاستهای حوزه رسانه و همزمانِ کسب منفعت از همان بستر، پتانسیل ایجاد تعارض منافع گسترده را دارد. بعید نیست تنظیمکنندگان بازار و ناظرانِ حقوقی، از نزدیک به این پیوند میان محتوای سیاسی، درآمد اشتراکی و بازار رمزارزها نگاه کنند. علاوه بر این، بازارِ توکن و نقدپذیری آن به سیاستهای پولی و احساسات بازار وابسته است؛ وابستگیِ یک اکوسیستم خبری به نوسانات دارایی رمزارزی، ریسکِ اعتبار و ثبات اطلاعاتیِ پلتفرم را افزایش میدهد.
در نهایت، آنچه برندِ این اقدام را در نگاه کاربرانِ آشنا به فناوری دچار خدشه میکند، نه صرفاً فروشِ امکاناتِ معمولی تحت عنوانِ بسته پولی است و نه صرفاً سرمایهگذاری در رمزارز. مسأله بنیادی این است که یک مقام بلندپایه دولتی با قرار دادنِ نهاد رسانهایاش در موقعیتی تجاری و رمزارزی، قواعدِ بازیِ اعتماد عمومی را بازنویسی میکند. برای مخاطبِ فناوری، پرسشِ مهم این خواهد بود که آیا این حرکت را باید نمونهای از کارآفرینیِ سیاسی دید یا نشانهای از تجاریشدنِ وابسته به قدرت که در بلندمدت به هر دو طرف — پلتفرم و سیاست — آسیب خواهد زد.
نتیجهگیری کنایهآمیز اما تلخ: اگر رئیسجمهورِ یک کشور برای حفظ پلتفرمِ رسانهایاش مجبور شود کاربران را به پرداخت اشتراک تشویق کند و همزمان انبارِ خود را با توکن پر کند، شاید بهتر باشد که ما هم به آیندهای فکر کنیم که در آن دنبالکنندگان سیاسی، بهجای قلب و لایک، کیفِ پول دیجیتال خود را بالا میکشند تا صدایشان شنیده شود. این تصویر برای اکوسیستم رسانهای، برای بازار رمزارز و برای تعاملِ شهروند-دولت پیام روشنی دارد؛ پول، حتی در پسِ شعارهای آزادی بیان، میتواند نقشِ وسطنشینِ بحثِ دموکراسی را بازی کند — آن هم با اشتراک ماهیانه.
source