با در نظر گرفتن شرایط سیاسی فعلی و بحران هویتی موجود در نظام بینالملل، چنگ زدن به مفاهیمی مانند سیاست خارجی مستقل و عدم تعهد در برابر ابرقدرتهای پوشالی عصر حاضر میتواند بهترین نماد آزادگی کشورها محسوب شود؛ امری که با اتکاء به مفاهیم اساسی اندیشه سیاسی رهبر حکیم و دور اندیش انقلاب اسلامی همچون ضدیت با هر نوع تبعیض و نژادپرستی، قابل بررسی است.
خبرگزاری آنا– علی رحمانی: با وجود اینکه برخی صاحبنظران حوزه سیاست و روابط بینالملل معتقدند پس از پایان دوران پرتنش جنگ سرد، دیگر به نهادهای بینالمللی یا پیمانهایی که بر استقلال سیاسی و اقتصادی کشورها تأکید دارند نیازی نیست، واقعیتهای امروز جهان خلاف این دیدگاه را نشان میدهد. ادامه درگیریهای خونین و رقابتهای شدید میان کشورها برای دستیابی به قدرت و ثروت، نشان میدهد که عقل و منطق نمیتواند چنین نظری را تأیید کند.
در چنین شرایطی، بشر ناچار است برای حفظ امنیت و جلوگیری از گرفتار شدن در بحرانهای سیاسی، به ایجاد و تقویت نهادها و پیمانهایی روی آورد که بتوانند از او در برابر حوادث و تنشهای جهانی محافظت کنند. در این میان، جنبش عدمتعهد با نگاه ویژهای که به استقلال کشورها دارد و تعامل نسبتاً مطلوبی که با ایران پس از انقلاب اسلامی داشته، نمونهای مناسب از تلاش برای رسیدن به چنین امنیت و مصونیتی به شمار میآید.
به یقین میتوان گفت رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیتالله خامنهای (مدظله العالی) به عنوان برجستهترین چهره نظام جمهوری اسلامی بخش ارزشمندی از عمر سیاسی خود را در راه تعامل با جنبش عدم تعهد به عنوان یک نهاد مهم و اثرگذار بینالمللی صرف کردهاند.
به همین دلیل با توجه به برگزاری دور جدید اجلاس وزرای جنبش عدم تعهد در کشور اوگاندا، در نوشتار پیشرو به صورت مختصر به شاکله اصلی نگاه معظمله نسبت به جنبش عدمتعهد خواهیم پرداخت.
ناگفته نماند که کشورهای عضو جنبش عدم تعهد در بیانیه نوزدهمین اجلاس میاندورهای وزرای امور خارجه در کامپالا (اوگاندا)، بر خاتمه قطعنامه ۲۲۳۱ طبق بند ۸ آن و لزوم رعایت کامل مفاد و جدول زمانی مندرج در آن تاکید کردند که دستاورد بزرگی برای نظام جمهوری اسلامی است که همواره بر پرهیز از یکجانبهگرایی و تعامل سازنده با جهان در سایه استقلال و پرهیز از بلوکبندیهای کاذب تأکید کرده است.
جوهره وحدتطلب و آزادیبخش دین اسلام
در تعامل با جهان علم و تکنولوژی، یکی از مشکلات عمده مسلمین در برهه کنونی، عدم خودباوری و اعتماد و اتکاء آنها به مفاهیم مترقی نهفته در متن و بطن دیانت اسلام است. چنانچه یکی از جنبههای علمی و اجتماعی دین اسلام و مذهب حقه تشیع را مطرح کردن مفاهیم پیشرفته سیاسی-اجتماعی فراتر از عقل معاش آدمی در هزاران سال پیش از دوره کنونی بدانیم، باید جوهره وحدتطلب و انساندوستانه اسلام را در نظر بگیریم چراکه به تعبیر رهبر انقلاب به عنوان یکی از مفسران برجسته دین اسلام «اسلام به ما آموخته است که انسانها با وجود ناهمگونیهای نژادی و زبانی و فرهنگی، فطرت همسانی دارند که آنها را به پاکی و عدالت و نیکوکاری و همدردی و همکاری فرا میخواند و همین سرشت همگانی است که اگر از انگیزههای گمراهکننده به سلامت عبور کند، انسانها را به توحید و معرفت ذات متعالی خداوند رهنمون میگردد.»
جالبتر این که دین مبین اسلام به دلیل ماهیت جهانی پیام حیاتبخش خود ایده اتحاد همه نژادها، قومیتها و ملل گوناگون موجود در کره خاکی را مطرح میکند و به تعبیر معظمله در مراسم افتتاحیه شانزدهمین اجلاس سران جنبش عدمتعهد «این حقیقت تابناک دارای چنان ظرفیتی است که قادر است پایه و پشتوانه تشکیل جوامع آزاد و سرافراز و برخوردار از پیشرفت و عدالت توأمان گردد و شعاع معنویت را بر همه فعالیتهای مادّی و دنیایی انسانها نفوذ دهد و بهشتی دنیایی پیش از بهشت اخروىِ موعود ادیان الهی برای آنان فراهم آورد؛ و نیز همین حقیقت مشترک و همگانی است که میتواند شالوده ریز همکاریهای برادرانه ملتهایی باشد که از نظر شکل ظاهری و سابقهی تاریخی و منطقه جغرافیائی، شباهتی به یکدیگر ندارند.»
عدم تعهد اسلامی آلترناتیو اصلی نظام سلطه
بارزترین امتیاز دین اسلام نسبت به بسیاری از نحلههای فکری نشأت گرفته از اندیشه بشر این است که عقول بیدار شده و قلوب حقطلب بهترین زمین برای کشت بذر مفاهیم رحمانی و همه شمول اسلام محسوب میشود به همین جهت انقلاب اسلامی ایران از بدو پیدایش و تأسیس نظام مدنظر خود به دست غیور مردان و شیر زنان ایرانی، با تکیه بر بنیه دینی و الهی مکتب اسلام، بر لزوم پیریزی روابط بین ملتهای آزاده جهان طبق چنین تعلیماتی به عنوان بهترین و برترین جایگزین نظام سلطه موجود تأکید نمود و رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیتالله خامنهای (دام ظله) به عنوان یگانه راهبر لایق کشتی انقلاب در محیط طوفانزای کنونی با اشراف کامل بر این آرمان تمدنی انقلاب اسلامی در ادامه سخنرانی خود در اجلاس غیرمتعهدها در تاریخ نهم شهریور ماه ۱۳۹۱ ش میفرمایند: «همکاریهای بینالمللی هرگاه بر چنین شالودهای استوار باشد، دولتها ارتباطات میان خود را نه بر اساس ترس و تهدید یا افزونطلبی و منافع یکجانبه یا واسطهگرىِ افراد خائن و خودفروش، بلکه بر پایهی منافع سالم و مشترک، و برتر از آن، منافع انسانیت بنا میکنند و وجدان بیدار خود و خاطر ملتهای خود را از دغدغهها آسوده میسازند. این نظم آرمانی در نقطه مقابل نظام سلطه قرار دارد، که در قرنهای اخیر قدرتهای سلطهگر غربی، و امروز دولت زورگو و متجاوز آمریکا، مدعی و مبلّغ و پیشقراول آن بوده و هستند.»
source